سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

فضای مجازی -شیطان-اسارت

05 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

فضای مجازی
شیطان در فضای مجازی بسیار گسترده عمل می کند. دنیای امروز پر از تکنولوژی است. تقریباً هر خانواده ای صاحب حداقل یک کامپیوتر، لپ تاپ، گوشی هوشمند، تبلت و تلویزیون است. ابزارهای دیجیتال که در اصل برای خدمت به بشریت ایجاد شده اند، تاثیر زیان آوری بر زندگی ما داشته اند. مطالعات زیادی به این نتیجه رسیده اند که سلامت جسمی، اجتماعی و روانی ما به دلیل مواجهه بیش از حد با تکنولوژی دچار آسیب می شود. شمارش این آسیب ها فرصت فراوانی می طلبد. به صورت اختصار می توان گفت: تمامی آسیب ها و خطراتی که در این فضا جوانان و مردم ما را تهید می کند، شیطانی هستند.
یکی از مصادیق اسارت انسان، اسارت های نوین و مدرن است؛ اسارت در چنبره تکنولوژی، تکنیک، فضاهای مجازی، ابزارهای مدرن زندگی و دنیای جدید، اگر از حد اعتدال بگذرد، قطعا بندگی و اسارت می آورد، ابزار گرایی و شی زدگی و شی شدگی از جمله آن است.
عصر ما عصر پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات است علوم با سرعت فزاینده رو به رشد دارد و اغلب انسان‌ها هم در تلاشند که از این دریای خروشان هرکس در زمینه خاص و مورد نیازش بهره‌ای ببرد . این پیشرفت‌ها آسایش و راحتی زیادی را برای نوع بشر فراهم آورده، اما در عین حال آرامش او را گرفته و مسبب دغدغه‌های دیگری شده است. که باید به گونه‌ای از اثرات سوء آن در امان بود و در این زمینه برگشت به آموزه‌های وحیانی و استمداد از آن مطمئن‌ترین راه چاره است.
متأسفانه کسی مراقب حضور شیطان نیست این تماس‌های تلفنی شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی عرصه‌ای شده برای حضور هر چه فعال‌تر شیطان طوری که زنان و مردان در ورای دیوارها و درها با هم خلوت‌های طولانی دارند در این فضا است که زن به شوهرش خیانت می‌کند و مرد به زنش. در این فضاها است که هر کس در زندگیش کوچک‌ترین ناملایمتی احساس کند، معشوق و معشوقه جدیدی اختیار می‌کند و غم دل با وی می‌گوید.
و اصلاً کسی حواسش نیست که شیطانی هم هست چرا که این نوع روابط را نیاز روز و اقتضاء زمان می‌دانند حتی یک لحظه هم به نظرشان خطور نمی‌کند که احیاناً کاری که دارند انجام می‌دهند نامش گناه است ناخشنودی خدا است و چنان در این عرصه بی مهابا می‌تازند که اصلاً یادشان نمی‌ماند مرگی هست حساب و کتابی هست .
عکس‌های بزک کرده و مستهجن از خود تهیه کرده و در معرض دید هزاران نفر قرار می‌دهند و برای زشت کرداری گوی سبقت را از هم می‌ربایند.
شیطان با پیشرفت علوم و فناوری و ارتباطات تمام حربه‌هایش را به روز می‌کند تو به قصد یک کار علمی وارد اینترنت می‌شوی او هم با تو می‌آید و شروع می‌کند وسوسه کردن که خسته شدی بهتر است کمی سرگرم شوی به فلان سایت برو که فلان عکس در آن بود بگرد و بیشترش را پیدا کن، خب پیدا کردی حالا نگاه کن چقدر جذاب هستند چرا تو نداشته باشی؟ چرا تو این‌گونه نباشی ؟ و رهایت نمی‌کند تا کار علمیت را لکه سیاهی کند که در پرونده‌ات ثبت شود همراه تمامی عواقب شومی که به دنبال دارد . و هزاران مثال زنده دیگر که من و شما به خوبی با آن آشنا هستیم.
وارد اینترنت می‌شویم چطور زودتر از ما حاضر است بله روزگاری شده که گناه کردن نیاز روز شده است، اما آیا این بهانه سنت‌های خداوند را در مورد پاداش و عقاب تغییر خواهد داد؟

 5 نظر

دشمن قسم خورده4

05 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

راه رهایی از اسارت شیطان:
برای رهایی از اسارت شیطان به دو راهکار علمی و عملی اشاره می کنیم:
الف. راهکار علمی
دامنه فعالیت شیطان، بسیار گسترده است و اختصاص به کردار و گناه خاصی ندارد؛ وسوسه‌های او تمام فعالیت‌های ذهنی، بیرونی، فردی و اجتماعی انسان را پوشش می‌دهد و مدام تلاش می‌کند تا انسان را از مسیر حق و کمال به انحراف بکشاند.
معمولاً وسوسه‌ها و کمینگاه های شیطان را در امور فردی و عبادی می‌دانند؛ در حالی که شیطان در امور اجتماعی نیز نقش مهم و فعال دارد و به احتمال زیاد، این امور مورد توجه بیشتر او است؛ زیرا صلاح و فساد زمینه‌های اجتماعی، در کمالات و فضایل انسانی اهمیت اساسی دارد.
بنابراین باید توجه داشته باشیم که شیطان از کمینگاه های فراوانی برای اسیر کردن و به بردگی کشاندن انسان استفاده می کند. راه های نفوذ و کمینگاه های شیطان را می توان به چند دسته کلی تقسم نمود. ۱. اندیشه و فکر ۲. ایمان و باورهای دینی. ۳. عبادت و بندگی ۴. احساس و گرایش. ۵. روابط اجتماعی و فرهنگی.
شناختن کمینگاه های شیطان
در این قسمت به برخی از مهمترین راه های نفوذ و کمینگاه های شیطان اشاره می کنیم:
الف) اندیشه و ایمان دینی
انحراف بینشی
بینش، نگاه جامع دینی به جهان هستی و زندگی است که زمینه ساز نگرش، گرایش، کنش و منش صحیح انسان می شود. اولین و مهمترین کمینگاه شیطان ایجاد اختلال در نوع اندیشه، نگاه انسان به زندگی و بینش و نگرش حاصل از دانش دینی است. علت اهمیت این موضوع برای شیطان نیز وابستگی عمیق گرایش، کنش و منش انسان به بینش او است. شیطان اگر بتواند به نظام بینشی انسان نفوذ کند در حقیقت به تمام سیستم فکری، اخلاقی و رفتاری انسان نفوذ کرده است.
البته عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشه و بینش آدمی، نفس او است، اگر نفس که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان انسان شود ولی به دستگاه گوارش او نرسد، یا دستگاه گوارش آن را قبول نکند. بر همین اساس خدای سبحان وسوسه و ازلال منسوب به شیطان را در بعضی آیات به نفس انسان منسوب می سازد: ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه؛ و ما انسان را آفریده ایم و می دانیم که نفس او چه وسوسه ای به او می کند. این اسناد نشان می دهد اگرچه راه نفوذ شیطان، اندیشه و فکر انسان است، ولی محور اندیشه های شیطانی، نفس آدمی است.
شک در باورهای دینی
از اساسی ترین کمینگاه های شیطان ایمان و باور دینی است. در صورتی که شیطان بتواند باور و اعتقاد به خدا و دین خدا، که اساس سعادت انسان است را از صفحه دل و زندگی فرد به کلی پاک کند، چنین شخصی کاملاً بی‌پناه و طعمه دام او شده است.
شیطان افراد بی ایمان را به هر سمت که بخواهد، می‌کشاند و هر کاری که بخواهد، بر عهده او می‌گذارد و به وسیله او عملی می‌کند. در حقیقت، فردی که به خدایش کفر ورزیده، از سپاه و سربازان شیطان می‌شود که شیطان، او را فرمان می‌دهد و سرپرستی می‌کند و او نیز به آسانی، اطاعت می‌کند. این مطلب در قرآن بروشنی بیان شده است: إِنّا جَعَلْنَا الشّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلّذینَ لا یُؤْمِنُونَ؛ ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند.
ایجاد انحراف اعتقادی:
مهمترین حربه شیطان ایجاد انحراف اعتقادی در انسان است، شیطان بیش از آنکه مترصد به گناه انداختن ما باشد، خواستار گمراهی ما است، برای او بی دینی و انحراف اعتقادی انسانها بسیار مهمتر از گناه آلود کردن آنها است، پس ازانحراف اعتقادی بسیار بیشتر باید ترسید.
شریعت (دین و فرقه) سازی (مانند بهائیت، وهابیت، انواع و اقسام عرفان و…) تخریب پایگاه های عقیدتی (زیارت گاه ها، روحانیت، انجمن، مدارس مذهبی، مساجد، حسینیه ها و…) تفکرات روشنفکری، بیدینی در مقابل دین، تحریف دین، خرافه سازی و ارتجاع و تحجر به نحوی که باعث بیزاری عموم مردم از دین و دینداری شود.ایجاد تفکر التقاطی نؤمن ببعض و نکفر ببعض (به پیامبر گفتند تو را قبول داریم، ولی به جانشین تو ایمان نمی آوریم، نماز می خوانیم ولی خمس نمی دهیم و…)
وسواس در انجام امور دینی، باعث می شود انسان به درستی نتواند از عهده انجام امور دینی برآمده و بتدریج باعث انزجار او و اطرافیانش از این امور شود.
تزئین اینگونه باورهای باطل، یکی از مهمترین کمینگاه ها و روش‌های شیطان برای زدودن ایمان حقیقی از صفحه قلب و جایگزین ساختن پندارهای باطل و اندیشه‌های بی‌اساس به جای آن است: کسانی که بعد از روشن شدن حقیقت، به آن پشت کردند، شیطان کردارهای زشت و باورهای باطل را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است.
تزیین باطل به وسیله شیطان، باعث می شود که حقیقت شکل واقعی خود را از دست بدهد. شیطان با اضافه کردن خواسته‌های نفسانی و مغالطه بر یک اندیشه و عمل باطل، آن را تزیین می کند، یعنی زیبا و مطلوب نشان می‌دهد. به عنوان نمونه، کیست که نداند سجده بر خورشید، سبکسری است؛ اما قوم سبأ فریب آرایش این پندار زشت را خوردند و عمری به پرستش خورشید پرداختند. کدام عقل می‌پذیرد که انسان گوساله را پرستش کند؛ ولی سامری در غیاب حضرت موسی، گرفتار وسوسه تزئین شیطان شد و قوم بنی‌اسرائیل را گوساله پرست کرد. امروزه نیز، جذابیت بسیاری از اندیشه‌ها و باورهای بی‌اساسی که در برابر ایمان به خدا قد برافراشته و خودنمایی می‌کنند، بدون تردید خالی از تسویل و تزئین شیطان نیستند و اگر نبود تلاش‌ها و آرایش‌های او، تا این حد باورهای باطل در میان جوامع نفوذ نمی‌کرد.
بدعت و خرافات
اعتقاد به خرافات و اعمال خرافی، کمینگاه دیگر شیطان براى گمراه کردن بندگان خدا است، در قرآن کریم از قول شیطان آمده است: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً؛ و سخت گمراهشان کنم و به آرزو (های باطل و دور و دراز) درافکنم و دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند (که اینها نصیب بتها است) و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، و (ای بندگان بدانید) هر کس شیطان را دوست گیرد نه خدا را، سخت زیان کرده زیانی آشکار.
نوآوری وبدعت در دین ترویج خرافات مانند بریدن گوش حیوان و تغییر خلقت خدا و تخم مرغ شکستن برای دفع چشم زخم و مهره مار برای خوشبختی و هزاران خرافه دیگر همگی کمینگاهی است برای نفوذ و سلطه شیطان بر انسان و گمراه نمودن او از یاد خدا و اعتقاد به قدرت و ولایت الهی.
غفلت و فراموشی آخرت
شیطان تلاش فراوانی دارد که بشر را جذب دنیا و سرگرمی های آن کرده و آخرت را از یاد انسان ببرد.
بزرگترین حربه شیطان برای فریب دادن بشر اصالت دادن به دنیا و لذت ها دنیوی در نزد او است، اصولا پایه انکار آخرت برا اساس اصالت دادن به دنیا و لذت های دنیوی و نفی تکالیف آخرت است.
انسانها معمولا با این سؤالات براحتی فریب می خورد: مگه چند سال در این دنیا زندگی می کنی، چه لذتی از این دنیا برده ای که می خواهی خودت را گرفتار کنی، چشم روی هم بگذاری پیر می شوی بدون آنکه از جوانیت لذتی برده باشی، دم را غنیمت بدان، حالی خوش باش.
دم غنیمت دان که دنیا یک دم است هرکه بادم همدم است او آدم است
در جهان بینی دینی اصالت با آخرت است و نه دنیا، دنیا محل استقرار و ثبات نیست، دنیا گذرگاه موقتی است و اصالت دادن به دنیا و لذت های آن مفتاح همه گناهان است.
غفلت از خداوند و آخرت اسلحه بزرگ شیطان است. حب دنیا و اصالت لذت باعث شده است که شیطان بتواند بغیر از امور دنیوی و کسب معاش که بخودی خود و بطور معمول انسان را از خداوند و آخرت دورمی کند دنیا را پرکند از عواملی که همه آن عوامل باعث غفلت بشر از خداوند و آخرت کند
موسیقی، رقص و آواز، فیلم ها و سریال ها، شبکه های ماهواره ای، اینترنت، فضای مجازی، فوتبال و اتفاقات ورزشی، بازیهای کامپیوتری و… همه و همه از اموری است که اگر درست به کار گرفته نشود از عوامل غفلت از خداوند و فراموشی آخرت است.

 نظر دهید »

دشمن قسم خورده3

05 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

قلمرو نفوذ شیطان


آیات فراوانی دلالت دارند که انسان در برابر شیطان مسلوب الاختیار نیست، بلکه شیطان از طریق ابزارهایی انسان را به نافرمانی خدا سوق می دهد و این همه، از لوازم شیطنت است. باید توجه داشت که اگر در بعضی از آیات اشاره به سلطه شیطان بر بعضی افراد شده این سلطه تکوینی نیست و از این رو، شیطان در قیامت، به هنگام رویارویی با پیروان خود می گوید: خدا به شما به حق و راستی وعده داد و من به خلاف حقیقت شما را وعده دادم و خلف وعده کردم و بر شما (برای وعده دروغ خود) هیچ حجت و دلیل قاطعی نیاوردم و تنها شما را فراخواندم و شما اجابتم کردید، پس (امروز شما ابلهان که سخن بی‌دلیل مرا پذیرفتید) مرا ملامت مکنید بلکه نفس (پر طمع) خود را ملامت کنید، که امروز نه من فریادرس شما خواهم بود و نه شما فریادرس من توانید بود، من به شرکی که شما به (اغوای) من آوردید معتقد نیستم، آری (در این روز) ستمکاران عالم را عذابی دردناک خواهد بود.
البته روشن است که سلطه در آیه شریفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطه ای می شود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افکار و اندیشه ها.
دعوت شیطانی و تزیین اعمال و تسویل و وسوسه توسط شیطان ممکن است در انسان میل و شوق به گناهان ایجاد کند و انسان هم پس از آن به راحتی تن به معصیت و نافرمانی خدا دهد، ولی این به معنای مسلوب الاختیار کردن انسان نیست،بلکه او مخیّر است که دل و فکر خود را جایگاه و سنگر شیطان قرار دهد یا جایگاه ذکرالهی.
بسیارند کسانی که حاضر نیستند، حتی یک لحظه، قلب خود را جایگاه وساوس شیطانی قرار دهند؛ دل های آن ها لبریز از ایمان به خداست و همیشه بر او توکّل دارند و از این رو، شیطان هم بر آن ها هیچ سلطه ای ندارد.
البته گروهی هم هستند که تحت ولایت شیطان زندگی می کنند و کاملا گوش به فرمان او هستند، بنابراین در ارتباط با سلطه شیطان، می توان گفت: انسان ها سه دسته اند و سلطه شیطان با هر یک از آنها متفاوت است:
۱. گروهی که شیطان بر ایشان هیچگونه تاثیر و تسلطی ندارد، این گروه عبارتند از:
الف) مخلصین:
راه شیطان نسبت به اهل اخلاص در توحید و بندگان صالح خداوند کاملا مسدود است و هیچ نوع تاثیرگذاری، وسوسه و اغواگری شیطان در ایشان کارگر نیست. قرآن از زبان شیطان نقل می‌کند: لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین: همه انسان ها را گمراه می سازم مگر بندگانت را که از آنها هستند، مخلصین.
ب) اهل ایمان و توکل به خدا:
دومین موردی که از نظر قرآن، شیطان بر آنها سلطه ای ندارد، مومنانی هستند که به خدا تکیه می نمایند. قرآن می فرماید: انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون؛ به راستی که شیطان را تسلطی نیست بر آنان که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل می کنند.
ت) پناه برندگان به خداوند:
علی (ع) فرمود: من اعتصم بالله لم یضره شیطان؛ کسی که به خدا پناه برد شیطان بر او زیان نمی زند.
داستان حضرت یوسف (ع)، نمونه ای از اعتصام به خداوند در مراحل خطرناک است که آن مرد الهی با پناه بردن به خدا و استمداد از درگاه او از دام شیطان گریخت و دامن خود را آلوده نکرد در آن هنگامی که در دام همسر عزیز مصر قرار گرفت و با یک اراده قوی و تصمیم قاطع فرمود: قال معاذالله انه ربی احسن مثوای؛ پناه بر خدا او پروردگار من است که جایگاه مرا نیکو قرار داده است.
آیت الله جوادی آملی در این زمینه فرموده است: شیطان نسبت به دیگران که تحت ولایت او نیستند وسوسه می‌کند، آنها هم اعتنا نمی‌کنند می‌بینند این خطر متوجه آنها شد فوراً می‌روند پناهگاه. خدای سبحان هم هشدار داد فرمود: وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ؛ اگر یک خاطره‌ای در ذهن شما رسوخ کرد که می‌دانید این خاطره خلاف است فوراً بروید پناهگاه؛ مثلاً نامحرمی از کنار شما می‌گذرد وسوسه پیدا شد که نگاه کنید، خب این را می‌دانید که این نزغ شیطان است، این نزغ شیطان آژیر خطر است، فوراً بروید پناهگاه، پناهگاهتان هم که خدای سبحان است؛ بگویید خدایا من به تو پناه بردم؛ البته با قلب بگویید نه اینکه بگویید أعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
۲. افراد عادی که مورد اغواگری و وسوسه شیطان هستند:
نسبت به انسان های عادی اگر چه شیطان تسلط کامل ندارد و سلطه او از نوع دعوت است و نمی تواند به ایشان امر کند، اما آنان به خاطر ضعف در توحید و اطاعت خداوند،‌ در معرض وسوسه و اغواگری و گمراه سازی شیطان هستند و باید دائما به خدا پناه ببرند و مراقب باشند تا فریب او را نخورند و تسلیم نشوند.
شیطان که دشمن قسم خورده انسان است نسبت به این گروه از مردم کارش تسویل است، یعنی امور زشت و باطل را زیبا و حق جلوه می دهد و آلودگی و پستی و زشتی را در چشم انسان می آراید و در مقابل زیبایی و خیرات و نیکی ها را سخت و دشوار و سنگین جلوه می دهد، انسان را از روآوردن به آنها برحذر می دارد و نفس اماره انسان نیز شیطان را یاری می کند و انسان را از درون وادار به اطاعت شیطان و انجام زشتی ها و پذیرش باطل می نماید و در انجام اعمال صالح و نیکی ها، سستی و تنبلی ایجاد می کند.
امیرمؤمنان(ع) در دعای کمیل در این مورد می فرماید: الهی و مولای اجریت علی حکما اتبعت فیه هوی نفسی و لم احترس فیه من تزیین عدوی فغرنی بما اهوی و اسعده علی ذلک القضاء؛ ای خدا و مولای من! تو بر من حکمی را جاری کردی که در اجرای آن هوای نفسم را پیروی و اطاعت کردم و از زینت دادن و فریبکاری دشمنم شیطان در این باره پرهیز و هراسی نداشتم، پس او(شیطان) بر طبق خواهش و میلم مرا فریب داد … .
بنابراین گمراهی انسان حاصل همکاری نفس و شیطان است، زیرا دشمنان خارجی بدون هماهنگی با مهره‌های داخلی و بدون داشتن زمینه و پایگاه درونی نمی‌توانند موفق شوند. به همین جهت پیامبر (ص) فرمود: اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک؛ بدترین و سرسخت‌ترین دشمنان تو، نفس تو است که میان دو پهلویت قرار دارد". پس اگر هوای نفس نمی‌داشتیم و آمادگی از درون نباشد، شیطان توان گمراه ساختن ما را ندارد، اما چون هوا و هوس داریم، و در نفس خویش خواسته‌ های افراط گونه داریم، ‌شیطان همان را زینت داده و تأیید می‌کند تا بیشتر به آن جذب شویم.
۳. افراد تحت ولایت شیطان:
دسته سوم کسانی هستند که کاملا تسلیم شده، تحت سلطه و ولایت شیطان زندگی می کنند، اختیار خود را به او داده و پیرو اوامر او گشته اند؛ شیطان نسبت به این گروه حتی نیازی به اغواگری و وسوسه ندارد، بلکه به آنان امر می کند و آنها بدون هیچگونه مقاومتی اطاعت می کنند.
البته در اصل شیطان سلطه ندارد و این سلطه پذیری تنها برای کسانی است که خود آنها ولایت شیطان را پذیرفته اند و نسبت به ولایت الهی شرک ورزیده اند: إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ؛ تسلط او تنها بر کسانى است که دوستش مى دارند و به خدا شرک مى آورند.
مومن هرگز تحت ولایت شیطان قرار نمی گیرد، شرک و کفر است که زمینه پذیرش ولایت شیطان می شود. إِنـّا جَعَلنا الشـّیاطینَ أولیاءَ لِلذینَ لا یُؤْمِنون ؛ ما شیاطین را ولی کسانی قرار دادیم که خدا و قیامت را باور ندارند.
تسلط شیطان بر کسانی است که به او عشق می ¬ورزند و او را سرپرست خود کرده اند وکسانی که به خدا شرک می ورزند و فرمانش را لازم الاجرا می دانند. تو بر بندگان من تسلط نخواهی داشت، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می‌کنند.

 نظر دهید »

دشمن قسم خورده2

05 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

علت دشمنی
علت دشمنی شیطان با انسان نیز به داستان خلقت آدم بر می‌گردد. در گفت‌وگویی که بین او و خداوند در این داستان ذکر شده است، ابلیس مطلبی را بیان می‌کند که شاید بتوان از آن به علت رفتار خصمانه‌اش با انسان پی برد.
خداوند بعد از آن که آدم ابوالبشر را آفرید، به همه فرشتگان دستور داد تا بر این مخلوق جدید؛ سجده کنند. همه سجده کردند جز ابلیس! وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین؛ سرپیچی ابلیس از فرمان خداوند از همان هنگام آغاز شد، او بر این مخلوق خدا سجده نکرد. خداوند علت این نافرمانی را تکبّری می‌داند که در ابلیس وجود داشت، أَبى وَ اسْتَکْبَرَ؛ او خودش را برتر از انسان می‌دید، لذا وقتی که از او سؤال شد چرا بر انسان سجده نکردی گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل! قالَ ما مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین ابلیس با این استدلال دچار خود بزرگ‌بینی شد و در برابر دستور خداوند عصیان نمود.
بعد از این واقعه بود که ابلیس از درگاه خداوند رانده شد و مورد لعن خداوند قرار گرفت، قَالَ فَاخْرُجْ مِنهْا فَإِنَّکَ رَجِیم شیطانی که چند هزار سال در درگاه خداوند با فرشتگان زندگی می‌کرد به یک‌باره از آن آستان قرب، سقوط کرد، امّا باز هم توبه نکرد و کینه آدم و فرزندان آدم را به دل گرفت و از خداوند مهلت خواست تا بتواند همه جنس بشر را از راه اطاعت خداوند خارج کند. قَالَ رَبّ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون؛ سپس گفت: قَالَ رَبّ بمِا أَغْوَیْتَنىِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَّمْ أَجْمَعِین؛ پروردگارا! به سبب آن‌که مرا از راه بیرون کردى (از رحمت خود راندى) البته من هم در زمین براى ایشان (فرزندان آدم) گناهان را آراسته گردانم، و همه آنان را گمراه می‌کنم.
بله! ابلیس با سجده نکردن بر مخلوق خداوند، خود را از بارگاه قدس الهی رانده شده دید و با در دل گرفتن کینه انسان و تلاش و سعی فراوان در جهت گمراه کردن بندگان خداوند، در باتلاق نافرمانی خداوند فرو رفت.
شیطان دشمن بیرونی و قسم خورده‌ای است که تا آخرین لحظات زندگی، دست از‌گریبان انسان بر نمی‌دارد و در عین حال از آشکار و نهان ما و از تمام کردارها و اندیشه‌های ما، آگاه است.

 نظر دهید »

دشمن قسم خورده

05 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

دشمن قسم خورده
شیطان دشمن قسم خورده انسان همواره می کوشد تا او را اسیر خود کند و به عبودیت و بردگی بکشد، البته بعضی خیال می‌کنند شیطان همان هوای نفس است، در صورتی که از دیدگاه قرآن کریم شیطان موجودی مستقل از انسان و جنّ است و خداوند آن را از آتش آفرید.
شیطان دشمن دیرینه انسان و خدا است، او با تکبر و حسدی که نسبت به انسان ها دارد سعی می کند که انسان ها را از راه راست منحرف کند.
داستان شیطان و کینه توزی بی پایان او با یکایک انسان ها، امری قطعی و یقینی است که بارها و بارها از سوی شایسته ترین فرزندان آدم و بالاتر از آنان، از جانب خدای مهربان و خالق شیطان و انسان، یادآوری و گوشزد شده است.
دشمن آشکاری که ابایی از دشمنی با آدمیزاد ندارد و رسما عناد خود را اعلام کرده است. و در این میان خدا به انسان دستور داده که از او تبعیت نکنید. وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ از گام های شیطان، پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شما است.
و در جای دیگر خود شیطان، به عزت خداوند قسم یاد کرده که همه ی بندگان خدا جز عده ای اندک که به آنها دسترسی ندارد را گمراه می کند و از چند جهت به انسان حمله ور می شود: لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ و َعَنْ أَیْمَانِهِمْ و َعَنْ شَمَائِلِهِمْ و َلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ؛ از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها می روم و اکثر آنها را شکرگزار نخواهی یافت.
در توضیح جهات چهار گانه امام باقر (ع) می فرماید: منظور از آمدن شیطان به سراغ انسان از پیش رو این است که آخرت و جهانى را که در پیش دارد در نظر او سبک و ساده جلوه مى دهد، و منظور از پشت سر این است که آنها را به گرد آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مى کند، و منظور از طرف راست این است که امور معنوى را به وسیله شبهات و ایجاد شک و تردید، ضایع مى سازد، و منظور از طرف چپ این است که لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مى دهد.
قرآن کریم در آیات فراوانی به دشمنی شیطان با انسان اشاره می کند، به چند آیه اشاره می کنیم:
۱. اتمام حجت خدا به انسان ها، درباره دشمنى شیطان و لزوم پرهیز از اطاعت وى: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ. (خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست؟!
۲. دشمنى شیطان با انسان، فلسفه نهى شدن آدمى از پیروى او: وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ ای اهل ایمان، همه متّفقا در مقام تسلیم خدا در آیید و از وساوس شیطان پیروی مکنید که او همانا شما را دشمنی آشکار است.
۳. بازداشتن انسان ها از نعمت هاى حلال، نمودى از دشمنى شیطان با آنان: یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را تناول کنید و پیروی نکنید و ساوس شیطان را، محققا شیطان از برای شما دشمنی آشکار است.
۴. دشمنى شیطان با انسان ها، عامل تلاش وى براى فتنه انگیزى و افساد میان آنان وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا؛ و به بندگانم بگو آنچه را که بهتر است بگویند که شیطان میانشان را به هم مى زند زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است.

 نظر دهید »

زی ایمانی طلبه وزی طلبگی

04 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

 

?زیِّ ایمانی طلبه و زیِّ طلبگی او?

تفاوت زیِّ ایمانی طلبه و زیِّ طلبگی او

طلبه از آن جهت که یک مسلمان مومن است، موظف است در زیِّ اهل ایمان باشد؛ اما فراتر از آ>، از جهت شخصیت صنفی و نقش اجتماعی خاص طلبگی نیز، لازم است در جلوه‌های ظاهری خود هنجارهایی را مراعات کند که الزاما هر مومنی در هر صنفی ملزم به رعایت آن نیست. این هنجارها، مصادیق خاص زیِّ طلبگی‌اند

به بیان دیگر، طلبه چون انتساب آشکاری به یک صنف اجتماعی دارد، رفتارش رفتار آن صنف تلقی می‌شود و به پای آنها نوشته می‌گردد. آبروی شخصی او، با آبروی صنف او و آبروی صنفی او پیوند دارد و از بین رفتن اعتبار شخصی‌اش، غالبا ملازم با خدشه در اعتبار صنفی او و اعتبار صنف او است. بنابراین اگر طلبه در رفتارهای خود مراقبت لازم را نداشته باشد و از حدود پاره‌ای هنجارها فراتر رود، علاوه بر آنکه با زیِّ ایمانی تطابق ندارد و شان او را پایین می‌آورد، به منزلت و جایگاه روحانیت آسیب رسانده و ارج و قدر این نهاد مقدس را که حاصل صدها سال پای‌مردی و صداقت و خدمت و مجاهدت عالمان ربانی است، مخدوش ساخته است.

بنابراین، هر حالت یا رفتار ظاهری که به گونه‌ای به رسالت‌های صنفی طلبه مدد رساند و جایگاه اجتماعی‌اش را به عنوان طلبه، یا منزلت اجتماعی نهاد روخانیت را مستحکم سازد، برای او مطلوب است و مشمول زیِّ طلبگی است و هر چه که مانع اجرای بهینه رسالت حوزوی شود، برای او مذموم و خلاف زیِّ طلبگی به شمار می‌رود.

 5 نظر

چهارشنبه های اخلاقی

28 آبان 1399 توسط سربازی از تبار سادات

#چهار_شنبه_های_اخلاقی

?زندگی در پرتو اخلاق »»»» بهداشت اخلاق / قسمت سوم

. مهاجرت و فرار از محیطهای آلوده

برای اصلاح محیطهای آلوده و فاسد حداکثر کوشش را باید به خرج داد؛ ولی اگر به عللی اصلاح محیط امکان نداشته باشد و بیم آن رود که ماندن در آن محیط موجب آلودگی گردد و محیط سالمتری که امکان مهاجرت به آن هست وجود داشته باشد، چاره ای جز «مهاجرت» نیست.

نظیر این موضوع نیز در بیماریهای جسمانی دیده می شود که افرادی که به سلامت خود علاقه مندند، در چنان شرایطی از محیط آلوده فوراً مهاجرت می کنند.

مسأله «مهاجرت» در اسلام اهمیت خاصی دارد و جالب این است که پایه نخستین تاریخ اسلام را تشکیل می دهد. مهاجرت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه جز فرار از یک محیط آلوده و نامساعد به یک محیط مساعدتر برای نشر ایمان و فضیلت، نبود.

مهاجرت گروهی از مسلمانان راستین، از مکه به سرزمین حبشه، طبق فرمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز نمونه دیگری از این موضوع بود.

مهاجرین صدر اسلام امتیاز و اهمیت فوق العاده ای در تاریخ اسلام دارند و آیات متعددی در قرآن درباره آنان دیده می شود، احادیث متعددی در زمینه مهاجرت از نقاط آلوده به گناه و شرک، به نقاط سالم وارد شده که اهمیت موضوع را روشن می سازد.

در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه «وَمَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْارْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَسَعَهً-(سوره نساء، آیه 100)»

کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امن فراوان و گسترده ای در زمین می یابد.

از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده:

«مَنْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنْ ارْضٍ الی ارْضٍ وَانْ کانَ شِبْراً مِنَ الْارْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّهَ وَکانَ رَفِیقَ ابْراهِیمَ وَمُحَمَّدٍ»(مجلسی، بحار الانوار 19/ 31)

کسی که برای آیین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر- اگرچه به اندازه یک وجب از زمین باشد- مهاجرت کند، مستحقّ بهشت می گردد و همنشین ابراهیم و محمد (دو پیامبر بزرگ مهاجر) خواهد بود.

تأکید مطلب از جمله

«وَانْ کانَ شِبْراً؛

اگرچه به اندازه یک وجب باشد» روشن می شود، و رفاقت و مصاحبت با این دو پیغمبر عظیم الشأن بواسطه این است که هر دو اقدام به هجرت فرمودند، ابراهیم علیه السلام از بابِل که مرکز بت پرستان و نمرودیان بود آهنگ شام و فلسطین کرد، و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه.

در تفسیر علیّ بن ابراهیم در ذیل آیه

«یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا انَّ ارْضِی واسِعَهٌ فَایّایَ فَاعْبُدُونِ)(سوره عنکبوت( 29) آیه 56)»

ای بندگان من که ایمان آورده اید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید.
از امام عسکری علیه السلام نقل می کند:

«لا تُطِیعُوا اهْلَ الْفِسْقِ مِنَ الْمُلُوکِ فَانْ خِفْتُمُوهُمْ انْ یَفْتِنُوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ فَانَّ ارْضِی واسِعَهٌ»

از زمامداران گنه کار پیروی نکنید و اگر می ترسید شما را از آیین پاکتان منحرف سازند (مهاجرت کنید) زیرا زمین من وسیع و گشاده است.

عدم شرکت در مجالس معصیت و گناه که در دستورات اسلام وارد شده و عدم خلوت با اجنبیّه و امثال اینها نیز یک نوع مهاجرت کوتاه از منطقه معصیت و لغزشگاه و خطر محسوب می گردد و مسلماً برای جلوگیری از سرایت مفاسد اخلاقی و آلوده نشدن به گناه می باشد.

#زندگی_در_پرتو_اخلاق

 نظر دهید »

بی بهانه دوستت دارم

26 آبان 1399 توسط سربازی از تبار سادات

.
به آن هایی که دوستشان دارید


بی بهانه بگویید دوستت دارم


بگویید در این دنیای شلوغ


سنجاقشان کرده اید به دلتان


بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان


کوتاه تر از عمر شکوفه هاست


شما بگویید،حتی اگر نشنوند……

 2 نظر

گاه باید خندید برغمی بی پایان

26 آبان 1399 توسط سربازی از تبار سادات

 

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می‌خندم
آنقدر می‌خندم که غم از روی رود…
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…
.

 2 نظر

اطلاعیه ی خرید تبلت

25 آبان 1399 توسط سربازی از تبار سادات

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 53
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه