خوش خلقی
اگر بخواهیم خیلی کوتاه، خوش اخلاقی را تعریف کنیم، باید بگوییم: خوش اخلاقی؛ یعنی این که به گونه ای باشیم تا دیگران در برخورد با ما راحت بوده و از ما احساس ترس نکنند. سیره بزرگان دین ما این گونه بود که اگر کسی به جهت ابهتی که آن بزرگواران داشتند، در مقابلشان احساس ترس می کرد، طوری رفتار می کردند که او احساس راحتی کند.
چرا فکر می کنیم آبادی خانه به قشنگی در و دیوار و فراهم بودن امکانات مادی آن است؛ آبادی خانه به زیبایی اخلاق اهالی آن است .شما خانه ای را در بهترین نقطه شهر تصور کنید که خیلی بزرگ و زیبا است و همه امکانات رفاهی هم در آن قرار دارد. سفره ای که در این خانه پهن می شود، پر از غذاهای رنگارنگ است؛ اما افراد آن، با هم مهربان و خوش اخلاق نیستند. با کوچک ترین بهانه ای با هم دعوا می کنند و همیشه سگرمه های اعضای خانه در هم است. کوچک ترین حرکت خلاف میلی در این خانه منجر به داد و فریاد می شود. آیا زیبایی، بزرگی و امکانات این خانه می تواند محیط آن را برای اهالی اش قابل تحمل کند؟ حالا خانه ای را در پایین شهر تصور کنید که خیلی کوچک است و کم ترین امکانات هم به سختی در آن یافت می شود. سفره این خانه بسیار ساده و گاهی هم تنها عضو سفره، نان خالی است؛ اما اهالی این خانه با هم مهربان و خوش اخلاق هستند. نگاه اعضای این خانه به یکدیگر همیشه پر از محبت بوده و دعوا و عصبانیت در فرهنگ زندگی شان بی معنا است. آیا تنگنای اقتصادی می تواند احساس خوش با هم بودن را از این خانه بگیرد؟ در چنین خانه ای اگر اختلافی رخ دهد و کینه ای ایجاد شود با همین اخلاق خوش به راحتی از بین می رود.