تفسیر دعای هفتم صحیفه
بخش دوم
(استاد ملکی اصفهانی)
بیان مشکلات و حوادثی که پیش آمده است.
11)وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ
نزَل: فرود آمد، تعبیر به نزول گویا اشاره به این است که حوادث پیش آمده به صورت ناگهانی بوده و به گونه ای نبوده که بشود از آنها جلوگیری کرد. ربّ: مالک و صاحب چیزی که به تربیت آن اهتمام می کند، به همین جهت در «ربّ» نوعی محبت و علاقه نسبت به چیزی که به تربیت او می پردازد وجود دارد.
در این جا امام علیه السلام خداوند را با صفت «ربّ» خطاب می کند تا از مقام ربوبیت او کمک بگیرد و در حقیقت اشاره می کند که خدایا تو مالک ما هستی صاحب اختیار ما هستی و مالک هر گونه تصرفی نسبت به مملوک خود بخواهد می تواند انجام دهد، ما می دانیم که تو ما را دوست داری هر مشکل و سختی که از جانب تو بر ما وارد شود جنبه تربیتی دارد. َكَأَّدَنِي: از «کأد» به معنای سختی است.
بنابراین معنای این فراز از دعا این است: پروردگارا! حوادثی بر من فرود آمده که سنگینی آن مرا به مشقت و رنج انداخته است.
12)وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ.
ألمّ: روی آورده است، َهَظَنِي: از «بهظ» به معنی مشقت و عاجز شدن از انجام کاری است.
یعنی: پروردگارا! حوادثی به من روی آورده که تحمل آن مرا به مشقت انداخته و مرا عاجز کرده است.
13)وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ.
یعنی:پروردگارا! با قدرتت این امور ناگوار و سخت را بر من وارد کرده ای و با تسلط خودت آن را بر من متوجه ساختی.
سؤال: همان گونه که در مباحث گذشته اشاره کردیم، مشکلات و سختی ها عوامل مختلفی دارد: گاهی به سبب اعمال انسان است، گاهی آزمایش الهی است، گاهی برای توجه دادن بندگان به خداست و گاهی برای بالا بردن درجات مومنین است.
سؤال: چگونه همه مشکلات و سختی ها به خداوند نسبت داده می شود در حالی که بسیاری از آنها نتیجه اعمال ماست؟ آن گونه که قرآن کریم می فرماید: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً» ([اى انسان!] آنچه از نيكى به تو رسد، از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد، از سوى خود توست. و [اى پيامبر! از نيكىهايى كه از سوى ماست اينكه] تو را براى مردم به پيامبرى فرستاديم، و گواه بودن خدا [بر پيامبرىِ تو] كافى است. (نساء 79)
و نیز می فرماید: «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر» (هر مصیبتی که به شما می رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید، در حالی که خداوند از بسیاری از آنها در می گذرد.) (شوری 30)
جواب: درست است که بسیاری از گرفتاری های انسان ها به جهت اعمال ناشایست آنهاست، لکن با توجه به این که خداوند متعال آن اعمال ناپسند را سبب گرفتاری قرار داده، می توان گرفتاری را به خداوند نسبت داد، چون هیچ چیزی بدون اراده او انجام نمی شود، قرآن کریم در مورد کافران می فرماید: «ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم» (خداوند بر قلب ها و بر شنوایی آنها مهر زده است) (بقره 7). روشن است که ختم بر قلوب و شنوایی انسان ها _ که موجب می شود آنها از درک حقایق محروم شوند _ نمی تواند بدون سبب باشد، زیرا چنین چیزی مستلزم جبر است، بلکه ختم بر قلوب و سمع به جهت اصرار آنها بر کفر و لجاجت در مقابل حقّ است، امام رضا علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید: «ختم، مهر زدن بر قلوب کفار و عقوبت بر کفر آنهاست، همانطور که خداوند متعال فرموده است: «بل طبع الله علیها بکفرهم فلا یؤمنون الا قلیلا» (بلکه خداوند به سبب کفر آنها بر قلب هایشان مهر زده، به همین جهت جز اندکی ایمان نمی آورند.) (نساء: 155)، (بحار الانوار:5/201)
بنابراین گرفتاری هایی که به جهت اعمال انسان گریبان گیر او می شود، هم می تواند به خداوند نسبت داده شود، چون او مسبب الاسباب است و هر عملی را سبب برای اثری قرار داده است، و هم می تواند به خود شخص نسبت داده شود، چون او عمل را انجام داده و سبب را ایجاد کرده است.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از بلاهایی که خدا بر ما وارد کرده و از او می خواهیم آنها را بر طرف کند، آن دسته از بلاهایی باشد که لازمه زندگی دنیاست، زیرا همان گونه که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «الدنیا دار بالبلاء محفوفة» (دنیا خانه ای است که با بلا درهم پیچیده شده است) (نهج البلاغه: خطبه 226)