سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

قرار بود همه جا باهم باشیم(تقدیم به شهدای سلامت)

25 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

#به_قلم_خودم

خوب یادمه نیمه های شب بود.سکوت حاکم برخانه بیداد میکرد.احساس خفگی میکردم.بغض راه نفسمو بسته بود.بی اختیار اشک ها یکی پس از دیگری بر گونه هایم می لغزیدند.میخواستم فریاد بزنم ولی نمیتونستم.دلتنگی امانمو بریده بود.

چقدر سخته ادم از دلتنگی خفه بشه.امیدوارم هیچوقت به این درد مبتلا نشید.

پاشدم یه لیوان آب خوردم .در را آروم باز کردم رفتم توی حیاط .مهتاب بود.قرص ماه کامل بود وستاره ها دور ماه حلقه زده بود.به اونا حسودیم شد.گفتم خوش به حال ستاره ها که اینقدر خوشحالند.خوش به حالشون اینقدر به هم نزدیکند.

به جای لذت بردن از اون همه زیبایی های آسمان با صدای بلند شروع کردم گریه کردن

دلم میخواست پیشم باشه ،مثل همیشه سرمو بزاره روی شونه هاش وبگه نبینم غمتو خانومی

خانوم من چشه؟حیف چشمای تو نیست که خیس بشه.

ولی نبوددقیقا یکسال از رفتنش میگذره ولی برای من انگار سالهاست دیگه کسی را ندارم.سالهاست که دارم به سختی نفس میکشم.

اولین باری که توی بیمارسشتان دیدمش پشت لباس پرستاریش نوشته بود دعا کنید شهید بشم0روزی که فهمید از یکی از بیماراش کرونا گرفته به مادرش گفته بود اگه یه روزی توی این راه شهید شدم به فاطمه بگو توراخدا غصه نخوری ها .من همیشه پیشتم.

ولی قرارمون این نبود.

قرار بود همه جا باهم باشیم.قرار بود نزاره چرخ روزگار برخلاف خواسته های من بچرخه.

ولی دنیا هم طاقت دیدن خوشبختی ما را نداشت.

خدایا منو تنها نزار

 

 17 نظر

صداقت

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات


در صداقت عمقی
است که در
دریا نیست،
و در سادگی بلندایی است
که در کوه نیست.

سادگی مقدمه
صداقت است
و فاصله سادگی تا صداقت
دریا دریا معرفت است??

شبتون خوش

 4 نظر

دست شستن از کاری

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

✨﷽✨

?دست شستن از کاری

✍این اصطلاح که به معنی کناره‌گیری کردن از کاری، استعفا دادن و از خود سلب مسئولیت کردن است اصطلاحی فارسی نیست و از تاریخ مسیحیت و ماجرای به صلیب کشیدن مسیح وارد زبان‌های جهان، از جمله زبان فارسی شده است.

در تاریخ مسیحیت آمده است که ملایان یهودی (فریسیان) چون از هیچ راهی نتوانسنتند زبان عیسای مسیح را خاموش کنند، به “پونتیوس پیلاتس” حاکم رومی شهر اورشلیم شکایت بردند و ادعا کردند که عیسا افزون بر “کافر بودن” بر حکومت شوریده است و دعوی سلطنت نیز دارد. پونتیوس پیلاتس در آغاز زیر بار نرفت ولی چون می‌ترسید که در نتیجه‌ی اقامت مسیح در اورشلیم شورشی بر پا شود، وی را بازداشت کرد و قصدش این بود که پس از چند روز او را آزاد کند. فریسیان چون به قصد و نیت حاکم پی بردند، به شدت پافشاری کردند و آن قدر کوشیدند تا عیسا را به مرگ محکوم کردند.

در آن روزگار در میان یهودیان رسم بر آن بود که حاکم شهر در روز عید پاک (عید فصح، روز یادبود خروج بنی اسراییل از مصر) یکی از محکومان به مرگ را به انتخاب مردم می‌بخشید و آزاد می‌کرد. پس چون روز عید پاک فرا رسید و به جز عیسا، مرد شرور و بد سابقه‌ای نیز به نام “باراباس” محکوم به مرگ شده بود قرار شد یکی از آن دو بخشیده شده و آزاد گردد، که به تحریک و تبلیغ فریسیان سرانجام مردم یهودی اورشلیم نیز آزادی باراباس را بر آزادی مسیح ترجیح دادند. پیلاتس که عیسا را شایسته‌ی مجازات نمی‌دانست در حالی که دست ها را به آسمان بلند کرده بود به فریسیان و یهودیان اورشلیم که او آنان را مسئول سرانجام عیسا می‌دانست گفت: «من در مرگ این مرد درستکار بی‌تقصیرم و این شمایید که او را به مرگ می‌سپارید».

آن گاه برای سلب مسئولیت از خود دستور داد آب آوردند و دست هایش را در آب شست و از آن جا است که اصطلاح “دست شستن از کاری” در زبان های لاتینی به معنی سلب مسئولیت کردن از خود نیز به کار می‌رود. اصطلاح فرانسوی این اصطلاح عبارت هم به معنی “سلب مسئولیت کردن از خود” و هم به معنی “از چیزی چشم پوشیدن” است و در فارسی بیشتر معنی دوم آن به کار گرفته می‌شود.

↶↷
_____________

 2 نظر

غارت بیت المال

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات


? اجازه غارت بیت‌المال به اسم خصوصی‌سازی را نمی‌دهیم

رئیس قوه قضاییه:✍

?باید با قاچاق قاطع برخورد شود اما آنچه در اولویت قرار دارد، قاچاق سازمان‌یافته است

?با همکاری مسئولان نیروهای انتظامی هرچه سریعتر وضعیت خودروهای توقیفی و رهاشده در برخی شهرستان‌ها را تعیین تکلیف کنید.

?این خودروها یا وسیله جرم بوده که متعلق به قاچاقچیان است یا متعلق به مردم و دولت است که بلاتکلیفی آنها به هیچ عنوان مصلحت نبوده و موجب ضرر و زیان مردم و بیت‌المال است.

❗️اجازه نمی‌دهیم به نام خصوصی‌سازی اموال بیت‌المال غارت شود و کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی، به افراد ناتوان و بدون اهلیت واگذار شود.

 

 نظر دهید »

قصه های قرآنی

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

⭐️?⭐️?⭐️?
?⭐️?⭐️?
⭐️?⭐️?
?⭐️?
⭐️?
?
#قصه_های_قرآنی 

? #حضرت_زکریا_علیه_السلام ?

?نجات زكریا از تنهایى?

?سالها بود كه حضرت زكریا عليه‌السلام از تنهایى و نداشتن فرزند كه یار و یاور او باشد، رنج مى برد، و با امیدى سرشار به خدا دل مى بست و از خدا مى خواست كه او را تنها نگذارد.

?سرانجام خداوند او را از تنهایى بیرون آورد، و یحیى عليه‌السلام را به او داد، و زندگى او و همسرش را با داشتن چنین فرزندى نورانى، سامان بخشید.

?خداوند از این رو آن ها را مورد الطاف سرشارش قرارداد كه در انجام نیكى ها سرعت مى نمودند و همواره به خاطر عشق به رحمت خدا، و ترس از عذاب او، او را مى خواندند، و خضوع و اخلاص خاصى در درِ خانه خدا داشتند.

?یحیى عليه‌السلام همدم و مونس خوبى براى پدر و مادرش بود، و عصاى پیرى آن ها در جهت ظاهر و باطن به شمار مى رفت، و به راستى كه آن ها را از تنهایى بیرون آورد، و یا و فرزند صالحى براى آن ها شد.

?آرى كسانى كه با قلبى صاف و پاك، و اخلاصى بى شائبه به درگاه خداوند بروند این گونه به نتیجه درخشان مى رسند، و زندگى با صفا و درخشنده پیدا مى نمایند.

 2 نظر

از نماز اول وقت غفلت نکنید

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

.

? از #نماز_اول_وقت غفلت نکنید، از #گناه اجتناب كنيد، #واجبات را بجا بياوريد؛

? بر اين طريقه‌‌ی حقه استقامت كنيد؛ آن وقت دست عنايت #امام_زمان علیه‌السلام بر سر شما كشيده می‌شود، كه آن وقت خواهيد فهمید چه خبر است!



????

 4 نظر

فکر منفی

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

?
#شیخ_رجبعلی_خیاط تعریف میکرد:

در بازار بودم، اندیشه #مکروهی
در ذهنم گذشت.
سریع #استغفار کردم و به راهم ادامه
دادم.!
قدری جلوتر شترهایی قطار وار
از کنارم می گذشتند…
ناگاه یکی از شترها #لگدی انداخت
که اگر خود را کنار نمی کشیدم،
خطرناک بود
به مسجد رفتم و فکر می کردم
همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود؟!
در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه
آن #فکری بود که کردی!
گفتم: اما من که خطایی انجام ندادم
گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد!

اثر کارهای ما در #عوالم جریان دارد،
حتی یک #تفکر_منفی میتواند
تأثیری منفی ایجاد کند 

 2 نظر

دل گیر نباش

24 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

دل گیر نباش!?
دلت که گیر باشد رها نمی شوی…
خدا، بندگانش را…?
با آنچه بدان #دلبسته اند، می آزماید!

#محمدابراهیم_همت?
به یادشان#صلوات

 

 2 نظر

دوباره شایعه

23 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

 2 نظر

بعضی وقتها باید بترسیم(به قلم خودم)

22 آذر 1399 توسط سربازی از تبار سادات

#به_قلم_خودم

همینطور که داشتم دست نوشته های مائده را در وبلاگش میخوندم ناخودآگاه اشکی از گوشه ی چشمم روی صورتم لغزید ،چقدر بعضی از مردم بی انصافند ،چقدر راحت میتونند دروغ بگویند واساس یک خانواده از از ریشه بزنند. واقعا این به اصطلاح دوستان فکر نمیکنند این بلای خانمان سوز روزی گریبان خودشونو بگیره .توی ذهنشون هم این نمیاد که یکی یه روزی یه جایی یه ضربه ای بهشون بزنه که ندونن از کجا خورد.وجدانشون راحته؟شبا چطوری سر به بالشت میزارن؟

یادمه یه حدیثی خوندم از امام صادق علیه السلام که مضمونش این بود:بترس از اینکه آبروی مومنی را ببری وبه او تهمت بزنی..

همیشه به بچه هامون یاد دادیم نترسید ،شجاع باشید و..

بیاید یه بار هم که شده بهشون یاد بدیم باید واقعا از یه چیزایی بترسند.بترسن از تهمت ناروا زدن،بترسن از دروغ ، از اینکه  ابروی یه بنده خدایی را بریزن بترسند، واهمه داشته باشند از اینکه به راحتی بنیان یه خانواده را به هم بزنند.خوف داشته باشند از قضاوت نا بجا

خدایا پناه میبرم به آغوش گرم خودت،تویی که همیشه سکوتمو شنیدی 

پروردگارا هوامو داشته باش

راستی خداجونم بعضی بنده هات بد جور دارن خدایی میکنن

نشستن روی عرش قضاوت وهر جور که دلشون میخواد حکم میکنن

هوای اونا را داشته باش یه وقت هوایی نشن وفکر نکنن واقعا خدا هستن ….

#به_قلم_خودم

 10 نظر
  • 1
  • ...
  • 66
  • 67
  • 68
  • ...
  • 69
  • ...
  • 70
  • 71
  • 72
  • ...
  • 73
  • ...
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 160
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه