شما دلتون میگیره چکار میکنید؟
#به_قلم_خودم
بعداز اتمام دوران شیرین دبیرستان هر کسی رفت سراغ زندگی خودش
یکی درسشو ادامه داد،یکی ازدواج کرد،یکی خیاطیشو ادامه دادو…تا چند سال پیش ازهم بی خبر بودیم تا اینکه به سرم زد بچه ها را دور هم جمع کنم ویادی از دوران شیطنت هامون داشته باشیم.بالاخره با تلاش های شبانه روزی وپیمودن هفت خان رستم(خخخ)گروه در یکی از شبکه های مجازی تشکیل شد.
وای نگم براتون که چقدر حس خوبی بود.اینقدر پیام میفرستادیم که گاهی اوقات اصلا نمیرسیدیم بخونیمشون.یکی عکس از بچه اش میفرستاد .یکی از شوهرش.یکی از مدارک علمی ویکی هم عکس های دوران دبیرستان را میفرستاد.مثل این ندید بدیدها از هرچی داشتیم ونداشتیم عکس میفرستادیم وخوش وبش می کردیم.
یه روز وسط همین بگو وبخند ها ومسخره بازی ها زینب پیام داد پس شما ها هیچوقت دلتون نمیگیره.من امشب داغونم با یه استیکر گریه…
چند لحظه ای همه ساکت شدند هیچ پیامی رد وبدل نمیشد …سکوت مطلق.انگار دستم روی کیبورد گوشی خشک شده بود.یخ کرده بودم.دیدین ادم یه خبر بدی را میشنوه .موهای تنش سیخ میشه همونجوری شده بودم.حال خودمو نمیفهمیدم.
باز خودش پیام داد چرا هیشکی حرف نمیزنه. لیلا گفت ماهم آدمیما خب ماهم یه وقتایی دلمون میگیره .من هروقت دلم میگیره یه اهنگ غمگین میذارم وهای های گریه میکنم.هاجر گفت من دلم بگیره میخوابم.زهرا گفت من هرچی دم دستم باشه میشکنم
هرکسی یه چیزی میگفت.من فقط میخوندم.
زینب گفت سید تو هم دلت میگره؟فکر نکنم تو مثل ماباشی.از همون اول هم درس خوون وشیطون بودی .الانم که خداروشکر شوهر خوب و درس وشغل وبچه ،دیگه چی از خدا میخوای
بازم سکوت کردم .
راستی شما دلتون میگیره چیکار میکنید؟
ادامه دارد…