سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

آنتی ویروس استغفار

25 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

✨✨✨✨
#تلنگر

لپ تاپم رو روشن کردم و افتادم
تو کوچه پس کوچه های اينترنت…?

چند تا کوچه رو که دور زدم، يهو ديدم
آژير آنتی ويروس به صدا دراومد ؛
فهميدم ويروس گرفته ?

سريع ويروس رو از بين بردم تا به سيستمم، آسيبی نرسونه …

کارم که تموم شد به حال خودم خنديدم.
“البته از اون خنده ها “خنده ی تلخ من
از گريه غم انگيز تر است"!?

با خودم گفتم: کاش اينقدر که هوای
لپ تاپت رو داری، هوای خودتم داشتی?

کاش وقتی گناه ميکردی و آژير دلت
داد ميزد که: خطر.. خطر..!!?

دلم به حال خودم سوخت…!!?

تازه فهميدم خيلی وقته گناهها،
آنتی ويروس دلم رو هم خفه کردند?

#نمی‌دونم_چی_بگم

اما خوش به حال اونايی که آنتی ويروس
دلشون اورجيناله و هر روز با وصل شدن
به #خدا آپديتش ميکنن …?

خوش به حال اونايی که هر شب
رفتاراشون رو مرور می کنن واگر گناهی
ناخواسته وارد دلشون شده با آنتی ويروس
#استغفار نابودش ميکنن?

يه آنتی ويروس خريدم به نام ” استغفار “

از ته دل گفتم:
“استغفرالله ربی و اتوب الیه…?

✨✨✨✨

 نظر دهید »

معشوق شما کیست وچیست؟

25 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

??﷽??
#پای_درس_استادمحمدشجاعی

معشوق شما چیست یا کیست؟؟

?این ذات انسان است که تا خلوت پیدا می‌کند، معشوقش را می‌خواهد. این اله هایش می تواند جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی باشد.

☑️مثلا آدم تا وقتی می‌بیند در خانه هیچ کس نیست. ذهنش سریع سراغ اله خودش می‌رود.
حالا اله این چیست؟ گاهی حساب پول ها، گاهی هم معشوق شکمی دارد.

✔️معشوق بعضیها هم وهمی است، مثل موضوعات سیاسی. او تا فرصت پیدا می کند، صد تا کانال را بررسی می‌کند ببیند چه کسی چه کسی را کُشت، کجا جنگ شد، کدام جناح چکار کرد، این صبح تا شب وقتش با باندبازیها و حزب‌بازیها و از اینطور چیزها است.

✔️یک کسی هم معشوقش هنری است. تا خلوت پیدا می کند، سراغ کارهای هنری می‌رود. مثلاً موسیقی گوش می‌کند یا نقاشی میکند.

یک کسی هم معشوقش عقلی است. به محض این که  خلوت پیدا می‌کند، شروع می‌کند به مطالعه کردن و کتاب خواندن.

?بعضیها هم معشوقشان خدا و اهل بیت است. اینها تا یک ذره خلوت می‌کنند، شروع می کنند به عبادت و کارهای خیر.

?پس قیمت هر کسی معشوق اوست. پیش خدا هم همین است.

??شما هر کدام از اینها معشوق اصلی‌ات باشد، قیمت شما هم همان است و به همان شکل محشور می‌شوید

 

 2 نظر

سلام صبحگاهی

25 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

به دنبال تو میگردم نمی یابم نشانت را
بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را

 

 نظر دهید »

خانه ی دل امانت است

24 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات


✨خانه‌ات که اجاره‌ای باشد
دائم به کودکت می‌گویی:
میخ نکوب
روی دیوارها نقاشی نکش
و مراقب خانه باش

✨اما این‌همه مراقبت برای چیست؟
چون خانه مال تو نیست،
مال صاحب‌خانه‌ست
چون این خانه دست تو
امانت ‌است و بعد باید
پاسخگو باشی

✨خانه‌ی دلت چطور؟
مراقبش هستی؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 نظر دهید »

دلتنگی

24 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

به نام آفریدگار یاس های سپید و لطیف و سلام بر بهشتیان
در جاده ای به بلندای تاریخ در انتظارت نشستم و تو ای تک سوار مرکب عشق در واهی دیوار دل به سوی توست، در پس کوچه های فراق و غربت زار و پریشان به دنبالت می گردم و عاجزانه ترین نگاه ها را نثارت می کنم ، ببین که ضمیر دلم بی تو کوهی از تنهایی است .

کجایی ای ترنم زیبای بهاری ، ای بهانة بارش ابرها، ای صدای خستة زمین به گوش فلک ، ای بلند سرور، سروستان طاها! چه قدر طولانی است سفرت ، آن روز که برای اولین بار رفتی نمی دانستم سفری چنین طولانی در پیش داری . شاید آن روز خودت هم نمی دانستی .

بیا نگاه کن . اطلسی هایم پژمرده شده اند و شب بوها دیگر باز نمی شوند. چقدر سخت است انتظار، اصلاً انتظار چه واژة غریب و تنهایی است انگار که این واژه را فقط برای تو آ-فریدند.

هوای قفس سرد و زخمی است ، بوی درد را می دهد. بوی شکنجه می دهد. بوی اسارت را می دهد. بوی مرگ را می دهد. قمریان یکی یکی می میرند و لحظة لقایت را با خود دفن می کنند و تو همچنان دوری ، دورتر از دور، زمین چون کویری تشنه است و در نیایش شبانه ، تو را می خواند.

پرستوهای مهاجر در کوچشان تو را می خوانند و قمریان در بند، آواز تو را سر می دهند.

آواز وصالت را، روزها در پی هم می آیند و می روند و عمرها به پایان می رسند.

پس چرا نمی آیی ؟ ای عزیز، ای روشن تر از سپیده ! چرا نمی آیی ؟ ای بهانة دل …

ابری من! من تو را در قفس غنچه تماشا می کنم . در سکوت دل دریایی رود، در هق هق ابر در ناز گل سرخ به هنگام نسیم … .

خدایا! این شب ظلمانی کی تمام می شود و سحر سوار بر مرکب نواز نور از دل می رسد.

بهارا! ای روشن ترین ترانة امید و ای سبزترین آشنای صمیمی !

ای امید امیدواران ! ای شمس عالم افروز که با نقاب غیبت به پشت ابرها پنهانی ، بیا، بیا.

که دیگر زمین به سختی نفس می کشد. صدای ناله ات از دور می آید، کجایی ؟ تو را می بینم . بیا و از خود برایم بگو. از دردی که در دل داری ، ساعت ها برایت از غم ایام شکوه کردم : ناله کردم و گریستم . ساعت ها در مکان بی نام و نشانت پی ات گشتم . چه می شود لحظه ای مهمان دل طوفان زدة من باشی ؟!

بیایی و از داغ های نهان در دل بگویی ، از تاریخ طوفان زدة هستی ، از سر بریدة حق ، از غربت و تنهایی آلاله از یاس کبود، از سینة صد چاک شدة شقایق ، و از شاخة طوبی !

به کدامین آغاز پر کشیدن، از دور که در امواج و تلاطم پی تو می گردم؟!

اما می آیی ، می دانم که می آیی و در جسمی زیبا دلم را چراغانی می کنی و من هم در انتظار آن لحظة سبز به همراه گل سرخ و یاس سپید می مانم . ای معشوق زیبای من در دام بلا گرفتار شوم و سلامی جز گریه و اشکی جز اندوه ندارم، کجاست، روزی که چون غزال های شادان جست و خیز داشتم، اما اکنون کاروان عشق رفت و من جا مانده ام.

ای سبز، آن لحظه ای که نامت را بر زبان می آورم، هرگز تمام نشود و دور باد آن لحظه ای که فراموشت کنم و نفرین بر ساعتی که بی تو بیاسایم و اینک نامه ام را بر چریده ای از اطلسی می نویسم و روی آن تمبری از یاس می چسبانم و با اشک بر روی چمن پست می کنم.

و من از امروز تا فردا و فرداها باز هم هر روز روی جاده های مه گرفته به انتظار خواهم نشست . می دانم که روزی تو می آیی تا آن روز ای سبزترین خاطرة من ، چشمانم را به احترامت نخواهم بست . اینجاست برایم مجالی نمانده است. چشم انتظار تو هستم تا انتها می نویسم، باز هم نامه ای می نویسم.

 

 

hawzah.net

 نظر دهید »

برگرد

23 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

برگرد…

ای مقصد شعرهای بارانی من

مقصود ترانه های طوفانی من

چندیست دلم گرغته از دوری تو

برگرد عزیز! ماه کنعانی من

ای پاک و نجیب مثل باران برگرد

ای روشنی کلبۀ احزان برگرد

یعقوب امیدش همه پیراهن توست

ای یوسف گمگشتۀ کنعان برگرد

دلها کدرند و جانمان چرکین است

بی عشق تو حال و روزمان غمگین است

عمری ست به انتظار محکوم شدیم

برگرد اگر چه جرممان سنگین است

تا کی به ضریح جمعه ها زل بزنیم

با ندبه به طاق آسمان پل بزنیم

گفتند که از سمت خدا می آیی

با قافلۀ فرشته ها می آیی

شب از قدم روشنتان می میرد

آن صبح قشنگی که می آیی

بی تو دلمان تنگ و شکسته ست بیا

از رنگ کبود شهر خسته ست بیا

گفتند که می آیی و دل بی تو هنوز

بر راه غریابنه نشسته ست بیا

خوش صوت ترین ترانه و آوازید

در غربت جمعه ها طنین اندازید

از حلقۀ بندگی ببخشید آقا

یک جفت برای گوش من میسازید؟

پدیده زارع

 نظر دهید »

کدام جمعه؟؟

23 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

کدام جمعه؟

کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد

سوار صاعقه پا در رکاب خواهد شد

کدام جمعه ز تأثیر تابش خورشید

دلی که یخ زده از غصه آب خواهد شد

کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس

بهار غرق شمیم گلاب خواهد شد

کدام جمعه بگو یا محول الأحوال

در آسمان و زمین انقلاب خواهد شد

جمال روشن آن ماه پشت پردۀ غیب

کدام جمعه برون از حجاب خواهد شد

هزار جمعۀ چشم انتظار در راه است

کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد

 نظر دهید »

جمعه ها را نمی شود به تنهایی سپری کرد

23 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

جمعه ها را نمی شود به تنهایی سپری کرد

باید کسی را داشته باشی

تا ساعت های تنهاييه ملال آور را به پایان برسانی

کسی که از جنسِ خودت باشد

نگاهت را بخواند،بغض صدایت را بفهمد

جمعه ها باید کسی را داشته باشی

تا دستانش را در دستانت بگذاری و تمام شهر را قدم بزنی

کسی که در کنارش زمان و مکان را از یاد ببری

جمعه ها به تنهایی تمامت می کنند اما تمامی ندارند

ناشناس

 نظر دهید »

جمعه ها

23 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

به جمعه خوش آمدین

امروز روز مهربانى خداست

پنجره را بگشا بشنو

خدا صدایت میزند

بخند و لبخندت را به دیگران هدیه کن

که خدا مهربانی را دوست دارد

 

جمعه ها دارد دلم، حال و هوای دیگری

می پرد برق ازنگاهم،ب اصدای هردری

شوق دیدار تو دارم،خ سته ام از بی کسی

خوشبحال هرکه دارد، در کنارش دلبری

جمعه هم شعر خداست

غزلی رویاییست

که ردیفش غربت

قافیه اش تنهاییست

جمعه را باید خواند

جمعه را باید زیست

جمعه هم رنگ خداست

یک بغل زیباییست

 

 نظر دهید »

سلام صبحگاهی

19 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

.:
#سلام_امام_زمانم✋?

دلم به آن مستحبی خوش است که جوابش واجب..??

اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ اَیُّهَا المُهَذَّبُ‌الخائِف

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه