صدای سکوت(به قلم خودم.بخش پنجم)
01 تیر 1400 توسط سربازی از تبار سادات
روزی که فرنگیس به اعضای آن خانه اضافه شد،غم حمیده هزاربرابر شد. بی محبتی رضا به او ودخترانش آزارش می داد. اما فرنگیس در مدت زمان کوتاهی توانست با مهربانی جای خودش را دل حمیده ودخترانش باز کند. روزها به خوبی سپری شدند تا اینکه فرنگیس متوجه بارداری خود… بیشتر »