سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

هجران

25 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

#به_افق_اربعین

#به_قلم_خودم

با تمام وجودم چسبیدم به آن اتوبوسی که زائران کربلا را باخود حمل می کرد.

آنقدر اشک ریختم که چشمان جز سیاهی چیزی نمی دید.

صورتم گُر گرفته و صدایم گرفته ام بود.

با اینکه نه سال بیشتر نداشتم ولی شوقی عجیبی برای رفتن داشتم.

 ده سالی از این اتفاق می گذرد و هنوز داغ کربلا بر دلم هست.

نمی دانم تا کی سهم من از کربلا ، چسبیدن به ماشین زائران است؟؟؟

 

 نظر دهید »

رموز هستی

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات


?اگر مشتی پلاک و استخوان‌اند
?رموز هستی و جانِ جهان‌اند

?چو خونی در رگ هستی، روان‌اند
?چو جان، در جسم این امت نهان‌اند

?نشان دولت صاحب زمان‌اند(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
?شادی روح شهدا و تسلای دل مادران شهدا صلوات

 1 نظر

حسرت دیدار

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

#به_افق_اربعین

امسال هم مثل سال های گذشته ،حسرت زیارت کربلا به دلم ماند.

بغض گلویم را فشار می دهد.

گناهانم بر روی دوشم سنگینی می کنند.

نمی دانم به تقاص کدامین گناهم ، توفیق زیارت شش گوشه اقا اباعبدالله الحسین از من گرفته شده؟

اما مگر نه این است که می گویند که دلت که شکست دعایت مستجاب می شود؟

پس بار خدایا به دل شکسته مادران شهدا حسرت زیارت کربلا را به دل عاشقانش نگذار

 

 نظر دهید »

خوش اخلاقی

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

 نظر دهید »

دنیاپرستی در نگاه سلمان

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

دنیاپرستی در نگاه سلمان به زندگی، جایگاهی نداشت

قدرت در نگاه سلمان برخلاف خیلی از دنیا پرستان بود. نه اینکه بخواهد از آن سو استفاده کند و محو قدرت باشد. قدرت در نگاه او از نظر دنیایی حقیر بود بلکه قدرت را اگر می‌خواست به عنوان ابزار خدمت به مردم می‌خواست. از سلمان در مورد قدرت پرسیدند جواب داد: شیرینی دوران استفاده از شیر حکومت و تلخی جدایی از آن . یعنی اینکه این حکومت ظاهری با نگاه دنیایی شیرین است ولی حقیقت آنکه نداشتن ثبات و ترک میز قدرت است و قرار است از آن جدا شوی، چون هر قدرتی پایانی دارد، ازلی دارد، تلخی دارد. تلخی از شیر گرفتن هست. یا در جایی در مورد دنیا می‌گوید که دنیا همانند ماری خوش خط و خال، ظاهری زیبا دارد، در حالی که درون آن نه تنها زیبا نیست بلکه کشنده و مهلک است. این نگاه مهم است، دنیا به درد شما نمی‌خورد و همیشه خود را مهیای مرگ بدانید.

 نظر دهید »

شخصیت سلمان فارسی

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

سلمان کسی بود که قبل از حکومت داری دانش خود را در مشاوره‌های مختلف و در بحث‌هایی که در زمان پیامبر صلی‌الله علیه و سلم مطرح می‌شد، به ظهور و بروز رسانده بود و نشان می‌داد که در سطح بالایی از معلومات دینی و اجتماعی و سیاسی و حتی نظامی است. عمق فهم و گستره دانش سلمان به حدی بود که حتی خلیفه دوم بسیاری از مسائل پیچیده حکومت را با مشاوره خصوصی سلمان حل می‌کرد و خیلی از اوقات وقتی که سلمان پیش خلیفه می‌رفت خلیفه دیگران را از دست خود بیرون می‌کرد با سلمان به صورت خصوصی مشورت می‌نمود.

جالب است که بعد مشورتی به حکومت و خلیفه باعث نشد که سلمان در موارد خلافی که رخ می‌دهد، همراه خلیفه باشد بلکه حتی در نامه نگاری رسمی به خلیفه دوم مواردی را متذکر و وی را نصیحت کرد و بیان کرد که حکومت داری باید به شیوه رسول الله باشد نه شیوه کنونی.

 حتی می‌توان به بحث امر به معروف و نهی از منکر که فراتر از نصیحت به حاکمان است اشاره کرد به عنوان مثال سلمان در بحث سقیفه ابوبکر و عمر را نهی از منکر کرد و آنها یادآور شد که جانشین رسول خدا، علی (ع) است و از این رو بحث حدیث غدیر و موارد این چنین را دائماً مطرح می‌کرد آنها را از این منکر جانشینی نادرسته پیامبر به شدت نهی می‌کرد. پس هم بحث نصیحت رهبران جامعه به هم امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه در مورد سلمان مطرح است.

 نظر دهید »

سلمان از ما اهل بیت است

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

 سلمان فارسی نخستین ایرانی است که پس از رنج‌های فراوان و پیمودن راه‌های طولانی و سفرهای پرماجرا و گرفتار شدن به بردگی، از چشمه زلال اسلام ناب محمّدی سیراب و گوی سبقت را در دین‏داری و تقوا از هم‏ کیش‬ان‏‬ خویش ربود. تنها او بود که جمله «سلمان از ما اهل بیت است» را از پیامبر مهر و رحمت (ص) شنید و به سلمان محمّدی معروف شد. پیامبر (ص) درباره پیشگامی سلمان به اسلام فرمود: پیشگامان چهار نفرند؛ من پیشگام عرب به اسلام هستم. صهیب پیشگام رومیان به اسلام‌است. سلمان پیشگام ایرانیان به اسلام است و بلال پیشگام حبشه به اسلام می‌باشد. پیامبر (ص) در تعبیر بالاتری فرمود: «من پیشگام همه فرزندان آدم هستم، و سلمان پیشگام مردم ایران است».

سلمان، حدود ۱۹ سال استاندار مدائن بود. اما قبل از آن در کنار پیامبر (ص) هم مشاوره‌های نظامی می‌داد و هم به عنوان جنگاور در کنار پیامبر (ص) در جنگ‌ها شرکت می‌کرد، از طرفی هم یکی از عرفای زمان خودش به حساب می‌آمد. معمولاً بعد زهد و ساده زیستی سلمان باعث می‌شود که ابعاد حکمرانی و مسائل اجتماعی سلمان کمتر دیده شود اما باید توجه داشت اگر انسان به مراتب بالای ایمان و انسانیت برسد بیشتر دغدغه مسئولیت‌های اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت و نمی‌تواند ساکت باشد و گرنه این خود نقصی در انسانیت و ایمان فرد خواهد بود.

 نظر دهید »

سلمان فارسی

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

سلمان فارسی از شخصیت‌های آزاده، مجاهد و بلندآوازه اسلامی است. وی با اینکه ایرانی نژاد بود، در میان عرب‌ها و مسلمانان حجاز، به مقامی رفیع و مرتبه‌ای بلند دست یافت تا جایی که پیامبر (ص) در مورد او فرمود: «سلمان منا اهل البیت؛ سلمان از ما اهل بیت است». در جنگ احزاب پیامبر به پیشنهاد او دستور داد تا خندقی دور مدینه برای ممانعت از دشمن حفر کنند و همین اقدام باعث پیروزی اسلام در آن جنگ شد. سلمان از یاران امام علی بن ابی‌طالب (ع) به شمار می‌رفت و بر این اعتقاد بود که او جانشین راستین و بلافصل رسول خدا (ص) است. سلام در زمان عمر بن خطاب از جانب خلیفه استاندار مدائن شد و در همان شهر وفات نموده به خاک سپرده شد. سلمان فارسی از روزی که اسلام اختیار کرد و ایمان آورد، شخصیتی به تمام معنی آزاده، مجاهد و عابد به شمار می‌رفت.

در سال اول هجری هنگامی که پیامبر میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار نمود، میان سلمان و ابودرداء انصاری نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان فرمود: «یا سلمان أنت منا أهل البیت و قد آتاک الله العلم الاوّل والآخر والکتاب الاوّل والکتاب الآخر»؛ ای سلمان، تو از اهل بیت هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول (نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.

 

سلمان فارسی در فتح مدائن نقش ویژه‌ای داشت. سلمان در میان رزمندگان، افزون بر اینکه به زهد و قناعت معروف بود، از مرگ هراسی نداشت و در میان صفوف مسلمانان، حضوری دلیرانه داشت و در برابر دشمنان اسلام که مبارز می‌طلبیدند، سینه سپر می‌کرد و از ایشان دلهره‌ای نداشت. این شهامتش از قلبی آکنده از ایمان و پارسایی سرچشمه می‌گرفت.

سلمان فارسی، صحابه بزرگ پیامبر (ص)، با نگاهی خاص به قدرت و مسئولیت، دارای نگاهی متعالی و ارزشی بود و این مقوله را به عنوان زمینه‌ای برای حاکمیت ارزش‌های الهی و خدمت به خلق می‌دانست. سبک مدیریت او در عرصه‌های سیاسی، نظامی و فرهنگی برگرفته از آموزه‌های پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و امام علی علیه السلام بود. در این مجال و به مناسبت سالروز وفات آن مرد بزرگ تاریخ ایران و اسلام، سعی می‌کنیم، شیوه‌های حکومت داری این صحابه گرانقدر حضرت رسول (ص) که می‌تواند الگویی ارزشمند برای حاکمیت دینی در جامعه باشد، را بررسی نمائیم، به همین منظور با حجت الاسلام سیدمصطفی دریاباری، مدیر مؤسسه بین‌المللی فرهنگ و تمدن و پژوهشگر تاریخ اسلام به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید.

 نظر دهید »

سلمان فارسی

24 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

سلمان فارسی از چهره‌های نامور تاریخ صدر اسلام و از یاران نزدیک پیامبر اسلام(ص) و امیر مومنان(ع) بود و نقش برجسته‌ای در تحولات صدر اسلام (بویژه نبرد احزاب) ایفا کرد. او همواره از مفاخر ایرانیان بوده و نخستین فرد از سرزمین پارس است که به شرافت اسلام نائل آمد.

سلمان فارسی از اصحاب جلیل‌القدر پیامبر گرامی اسلام(ص) است و طبق روایات، ایمان دارای ۱۰ درجه است و سلمان به مرتبه دهم آن دست یافته است. همچنین در برخی روایات آمده: او دانش پیشینیان را درک کرد و دریایی بی کران بوده است. روایات بسیاری بر فضیلت، دانش، زهد و مقام والای او در اسلام دلالت دارد. 

پیامبر اسلام(ص) درباره او چنین فرمود: «هر آن کس که می‌خواهد مردی را بنگرد که قلبش نورانی شده، به سلمان نگاه کند.» از امیر مومنان علی(ع) نیز در فضیلت سلمان روایت است که فرمود: او [سلمان فارسی] علم اول و آخر را دانست و کتاب [آسمانی] پیشین و پسین را خواند. او دریایی بی کران بود. 

او از دوستداران اهل بیت(ع) بود و همواره به امام علی بن أبی طالب(ع) عشق می‌ورزید و در دلدادگی به اهل بیت رسالت(ع) شهره آفاق بود. در این راستا نقل است مردی به او گفت: چقدر علی(ع) را دوست می‌داری. سلمان به او پاسخ داد: از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «هر آن کس که علی«ع» را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس علی«ع» را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است.» 

سلمان فارسی در روستایی واقع در اصفهان (و یا رامهرمز) در زمان حکومت ساسانیان آخرین امپراطوری ایرانِ قبل از اسلام، دیده به جهان گشود. خانواده‌اش او را روزبه نامیدند. پدرش، بزرگ روستا بوده و به آیین زرتشت دلبستگی داشت. وی می‌کوشید فرزندش روزبه را نیز بر دین زرتشت استوار کند. اما روزبه علاقه چندانی به آن نشان نمی‌داد و پس از مدتی به دین مسیحیت گرایش یافت و در ادامه به سرزمین شام رفت تا به خدمت بزرگان مسیحیت درآید. وی که مدتی در شهرهای گوناگون سرزمین شام به آیین مسیحیت درآمده بود، اخباری از بزرگان مسیحیت درباره ظهور پیامبری در میان قوم عرب و نزدیک بودن زمان ظهور آن پیامبر موعود(ص) می‌شنود؛ از این رو شیفته می‌شود تا سرزمین جزیره العرب رفته و به خدمت پیامبر اکرم(ص) درآید. وی رهسپار جزیره العرب شد و در این راه با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کرد. اما در نهایت به دیدار محبوبش نائل و علاقه فراوانی به آیین اسلام در قلبش پدیدار و به یکی از هواداران اسلام و پیامبر خدا(ص) تبدیل شد و تا پایان عمر پیامبر(ص) در خدمت آن حضرت(ص) بود.

زمان اسلام آوردن روزبه (که پس از مسلمان شدن نامش به سلمان تغییر یافته و رسول خدا«ص» او را سلمان خوانده است؛ کنیه‌اش نیز ابوعبدالله بوده است) ابتدای هجرت پیامبر اسلام(ص) به یثرب (مدینه) است. او با آغوشی باز اسلام را پذیرا شد و گمشده خود را در وجود پرمهر خاتم پیامبران(ص) یافت. 

پیامبر اسلام(ص) میان او و یکی از اصحابش به نام ابوالدرداء (و به نقلی دیگر، ابوذر غِفاری) پیمان برادری برقرار کرد. حق طلبی سلمان فارسی و دانش دوستی او مورد توجه پیامبر اکرم(ص) بود و در این باره فرمود: «اگر دین نزد ثریا باشد، سلمان بدان دست می‌یابد.» 
وی در جریان نبرد احزاب (خندق) حضوری چشمگیر داشت و مورد لطف پیامبر اسلام(ص) قرار گرفت. توضیح آنکه نبرد خندق در ماه شوال سال پنجم هجری روی داد و این نبرد سهمگین از سوی احزاب گوناگون (قریش مکه، غَطَفان، یهودیان بنی نضیر، بنی وائل و…) بر مسلمانانِ مدینه تحمیل شد. دشمنان اسلام با یکدیگر همپیمان شدند تا فروغ اسلام را خاموش کرده و در برابر اعتلای کلمه توحید ایستادگی نمایند. هنگامی که رسول خدا(ص) از گردهمآیی قریش (به سرکردگی ابوسفیان) و دیگر قبایل مخالف با اسلام و همراهی یهودیان با آنان آگاه شد، جلسه‌ای تشکیل داد و در آن جلسه، سلمان فارسی پیشنهاد حفر خندق (مُعرَّب کَنده در زبان فارسی) در اطراف مدینه را طرح نمود و این دیدگاه و نقشه نظامی مورد تایید پیامبر گرامی اسلام(ص) قرار گرفت. 

در جریان حفر خندق، مهاجران و انصار هر کدام می‌کوشیدند سلمان را از خود معرفی کنند. مهاجران می‌گفتند: سلمان از ماست و انصار نیز چنین ادعایی داشتند

بدین ترتیب نقشه ابوسفیان و حیی بن أخطب (بزرگ یهودیان بنی نضیر) که می‌کوشیدند اسلام را از میان برداشته و برای تحقق این هدف تلاش بسیاری مبذول داشتند، ناکام ماند و به سرانجام دلخواهشان نرسید. آنان قبایل مخالف با اسلام را از حجاز، نجد و… تا مدینه آورده و لشکری انبوه فراهم کرده بودند تا اسلام را از میان برداشته و اثری از آن برجای نگذارند؛ اما پیشنهاد سلمان فارسی مبنی بر حفر خندق و بالاتر از آن، رشادت امام علی(ع) در رویارویی با عمرو بن عبدود پهلوان نامی عرب که از مشرکان جانبداری می‌کرد، همه نقشه‌های دشمنان را نقش برآب کرد و یکپارچگی و همپیمانی آنان را به شکست کشاند. (۱۰) در جریان غزوه احزاب (که از دشوارترین حوادث صدر اسلام بوده و خطری جدی برای اسلام نوبنیاد و مسلمانان محسوب می‌شد)، نقش سلمان فارسی در پیشنهاد حفر خندق بسیار راهگشا و ارزنده بوده و از عوامل موفقیت مسلمانان در این نبرد محسوب می‌شود.

به نظر می‌رسد نخستین نبردی که سلمان فارسی در کنار پیامبر اسلام(ص) در آن حضور یافت، نبرد خندق به سال پنجم هجری است و پس از آن در همه نبردها همراه و هم رکاب خاتم پیامبران(ص) بود و از جمله در جریان فتح مکه نیز حضور داشت. 

پس از وفات رسول خدا(ص)، سلمان فارسی از یاران راستین امیر مومنان(ع) بود و در همه موضع گیری‌ها از حقانیت امام(ع) جانبداری می‌کرد. در روزگار خلافت عمر بن خطاب، سلمان به استانداری مدائن (تیسفون سابق) برگزیده شد. سلمان فارسی در روزگار حکومتش بر منطقه مدائن، زندگی بسیار زاهدانه و بدور از تشریفات را در پیش گرفت. او حقوقش را به تهیدستان صدقه می‌داد و با دسترنج خود از راه حصیر بافی زندگی ساده‌اش را تامین می‌کرد. (۱۳) وی همواره فقیران و تنگدستان را دوست می‌داشت و آنان را بر سرمایه داران ترجیح می‌داد. 

سلمان فارسی پس از عمری حق طلبی، عبادت، زهد و تقوا به سال ۳۵ هجری (سال‌های پایانی خلافت عثمان بن عفان) در مدائن وفات یافت؛ از این رو خلافت پیشوا و مرادش امام علی(ع) را درک نکرد. 

سخن را با روایتی مشهور از سلمان به پایان می‌بریم:
«خلیلم [دوست نزدیکم] پیامبر خدا«ص» مرا به هفت چیز سفارش فرمود که در هیچ حالی آن را وانگذاشته‌ام [و همیشه بدان پایبند بوده‌ام]: این که [در امور مالی و اقتصادی] به زیر دست خود بنگرم و به کسی که از من برتر است، نگاه نکنم؛ تهیدستان را دوست بدارم و آنان را به خود نزدیک سازم؛ سخن حق را بگویم؛ هر چند تلخ باشد؛ با نزدیکانم پیوند داشته باشم (و صله رحم را به جای آورم) هر چند که آنان رویگردان باشند [و توجه چندانی به این امر مهم نداشته باشند]؛ از مردم چیزی را نخواهم و این [ذکر] را بسیاری بگویم: لاحول و لاقوة إلا بالله؛ چرا که گنجی از گنج‌های بهشت است.»

 نظر دهید »

کرامات امام حسن مجتبی علیه السلام

23 شهریور 1400 توسط سربازی از تبار سادات

گزارش حضرت از کیفیت شهادت خود

طبق روایات فراوان، ائمه اطهار علیهم السلام از علوم غیبی به اذن الهی آگاهی دارند و امام حسن علیه السلام نیز از چنین علمی برخوردار بود، از جمله: اطلاع دادن آن حضرت از کیفیت شهادت و ماجرای بعد از آن است که فرمود: «انا اموت بالسم کما مات رسول الله صلی الله علیه و آله: قالوا: ومن یفعل ذلک بک؟ قال امراتی جعدة بنت الاشعث بن قیس فان معاویة یدس الیها ویامرها بذلک … ; من چون رسول خدا به وسیله زهر از دنیا می روم . گفتند: چه کسی تو را مسموم می کند؟ فرمود: همسرم جعده، دختر اشعث بن قیس; زیرا معاویه با نیرنگ او را فریب می دهد و او را به آن امر می کند .» به آن حضرت پیشنهاد دادند که او را از خانه ات بیرون کن . فرمود: چنین کاری انجام نمی دهم، به چند جهت:

۱ . در علم خداوند مقدر است که او قاتل من است [و از قضا و قدر حتمی الهی نمی توان فرار کرد] ;

۲ . هنوز جرمی مرتکب نشده است که من او را به عنوان مجازات اخراج کنم;

۳ . اخراج او بهانه می شود برای حملات و تهمتهای ناجوانمردانه دشمنان علیه من .»

از همه اینها گذشته، امام وظیفه دارد علم اختصاصی خود را نادیده گرفته، با دیگران همانند افراد عادی رفتار نماید .

و همین طور امام حسن مجتبی علیه السلام به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت کرد که بعد از شهادتش پیکر او را جهت دیدار به روضه مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ببرند … و از جمله، فرمود: «واعلم انه سیصیبنی من عائشة مایعلم الله والناس من بغضها وعداوتها لله ولرسوله وعداوتها لنا اهل البیت; بدان که به زودی از عایشه بر من ظلمهایی می رسد که خدا و مردم از کینه و بغض او نسبت به خداوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و ما اهل بیت آگاهی دارند .»

بعد از مدتی هم پیش بینی اول به وقوع پیوست که جعده با تحریک معاویه حضرت را مسموم کرد و هم خبر دوم تحقق یافت که عایشه نسبت به جنازه آن حضرت اهانت کرد و طبق برخی نقلها جنازه را تیر باران نمودند، و هفتاد چوبه تبر به سوی آن بدن و تابوت هدف گیری شد 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 160
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه