سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

یاد شهدا

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

بسم رب الشهدا?
دل ڪه #هوایی شود، #پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند
و اگر بال #خونیـن داشته باشی
دیگر آسمــان، طعم #ڪربلا می گیرد
دلها را راهی ڪربلای #جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت #"شهــــــداء” می رویم…

?بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم

اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.

 

 نظر دهید »

شهدایی که ساواک آنها را شبانه دفن کرد

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

سه ماه و 18 روز پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخست وزیر و دستگیری و بازپرسی ضارب و متهمین به شرکت در قتل منصور دادگاه عادی شماره 3 نظامی در 19 اردیبهشت 1344 رای خود را صادر کرد بر اساس این رای چهار نفر از متهمین به اسامی محمد بخارایی، مرتضی نیک نژاد، رضا صفار هرندی و حاج صادق امانی به اعدام محکوم شدند.هیئت‌های موتلفه اسلامی از اتئلاف سه جمعیت با یکدیگر در سال 1342 پدید آمد. قبلاً در آغاز جریان انقلاب اسلامی در جریان انجمن های ایالتی و ولایتی و قضایای رفراندوم قلابی شاه در 6بهمن 41 این افراد که به صورت پراکنده بودند تحت رهبری امام به فعالیت پرداختند. بالاخره امام امت در اوایل سال 42 آنها را در قم با یکدیگر آشنا و مرتبط ساخت و از این ارتباط جمعیت های موتلفه اسلامی را به وجود آورد. مسئولان سازمان مرکزی این جمعیت عبارت بودند از شهید حاج صادق امانی، شهید محمد صادق اسلامی، شهید حاج مهدی عراقی، حبیب الله عسگر اولادی، حاج مهدی شفیق، شهید اسدالله لاجوردی و تعدادی دیگر که همگی از کسبه و تجار متدین بازار بودند. موتلفه اسلامی دارای یک شورای روحانیت مرکب از استاد شهید مطهری و استاد شهید دکتر بهشتی و حجت الاسلام انواری بود که با همکاری کامل با شهید دکتر باهنرو حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی نظارت بر اعمال و رفتار و خط مشی آن را برعهده داشتند این افراد با پیشنهاد موتلفه اسلامی و تایید امام انتخاب شده بودند.

موتلفه ضمن فعالیتهای چاپ و پخش اعلامیه های مراجع و علما و ترتیب تظاهرات و راهپیمایی ها و مجالس و سخنرانی‌ها از صورت پراکنده به صورت تشکیلاتی برای انجام فرامین امام امت گسترش یافت. فعالیت موثر در 15خرداد سال 42، برگزاری مراسم هفتم و چهلم و بزرگداشت های 15خرداد فعالیت برای برگزاری با شکوه استقبال از مراجعت امام به قم در سال 43، تشکیل اولین جناح مسلح برای جهاد مسلحانه، اعدام انقلابی حسنعلی منصور و… از جمله اقدامات این تشکیلات بود

دستگیری نیک نژاد و صفار هرندی

زمانی که عوامل رژیم خانواده شهید بخارایی را زیر شکنجه قرار داده بودند آنها چیزهایی گفته بودند بدین مضمون که این جوان ها شب گذشت جلسه ای داشتند که در این جلسه یک حاجی بازاری هم بود آنها به دنبال حاجی بازاری می روند و می فهمند که او صادق امانی است اما در منزل خود نبود زیرا آن شب به منزل شهید لاجوردی که شوهر خواهرش بود رفته و آن شب در آنجا می ماند.

صادق امانی پس از چند روز اقامت در منزل لاجوردی تصمیم می گیرد به منزل حبیب الله عسگر اولادی برود سپس توسط ارتباطی با آقای شفیق همسایه دیوار به دیوار امانی ها از حضور ماموران مطلع می شوند و حاج صادق امانی را با لباس مبدل به منزل حاج مصطفی حائری زاده می برند و پس از چند شب برای رد گم کردن تصمیم گرفته می شود او را به منزل یک وکیل دادگستری به نام سید ابوالقاسم رضوی ببرند در این مدت یکی از بستگان امانی را دستگیر می کنند و با یک نوع شکنجه ای که بی سابقه بود از او مطالبی به دست می آورند.

این شکنجه در واقع تهدید به تجاوز به زن وی بود زمانی که وی صدای زنی را می شنود که دارند به او حمله می کنند می گوید دست نگه دارید و می گوید اگر می خواهید حاج صادق امانی را بگیرد اول مهدی عراقی را بگیرد و اگر چمدان اسلحه را می خواهید عسگر اولادی را بگیرید این اعترافات سبب غافلگیری اعضای موتلفه می شود و عسگر اولادی، عراقی و سپس حاج صادق امانی دستگیر می شوند. در بازجویی ها از منازل اشخاص اساس نامه موتلفه اسلامی به دست ماموران رژیم می افتد و شورای مرکزی موتلفه نیز دستگیر می شوند.

دستگیری اعضای دیگر موتلفه

به دنبال دستگیری چهار نفری که به طور مستقیم در اعدام انقلابی منصور دست داشتند حاج هاشم امانی، مهدی عراقی، محمدباقر محی الدین انواری، عباس مدرسی فر، ابوالفضل حیدری، ابوالقاسم رفیعی ، حبیب الله عسگراولادی، محمدتقی کلافچی، احمد اپیکچی، احمد شهاب، ابوالقاسم رضوی فرد، ساج الدین تقربی، رضا اخباریون و تقی امانی دستگیر شدند. در ابتدا در خصوص پنج تن از دستگیر شدگان قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده سیزده تن دیگر به دادرسی ارتش فرستاده شد. محاکمه سیزده تن در دادرسی ارتش از هفتم اردیبهشت 1344 آغاز شد در دادگاه بدوی بخارایی، صفار هرندی، نیک نژاد و حاج صادق امانی به اعدام و نه تن دیگر به حبس های از پنج سال تا ابد محکوم شدند. در دادگاه تجدید نظر که در روزهای 5 تا 10 خرداد ماه تشکیل شد علاوه بر چهار تن اولیه مهدی عراقی و حاج هاشم امانی نیز به اعدام و آقایان عباس مدرسی فر، حبیب الله عسگر اولادی، ابوالفضل حیدری ، محمدتقی کلافچی به حبس ابد ، محی الدین انواری به 15سال احمد شهاب به 10 سال و حمید اپیکچی به 5 سال حبس با اعمال شاقه محکوم شدند.

در جریان فرجام خواهی تقاضای فرجام مهدی عراقی و هاشم امانی مورد قبول و محکومیت آنها از اعدام به حبس ابد با اعمال شاقه تبدیل شد. اما محمد بخارایی، مرتضی نیک نژاد، رضا صفار هرندی و حاج صادق امانی در سحرگاه 26خرداد در برابر جوخه اعدام قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.

 

 نظر دهید »

گمشده ی این روزها

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

? روزهای اول قرنطینه پشت سر هم خبر بد می‌شنیدیم، کمی که گذشت فهمیدیم تکه‌ای از دنیا گم شده است و برای همین معادلات جهان بهم خورده.

? هر روز منتظر شنیدن خبری خوش بودیم؛ کشف واکسن یا دارویی معجزه آسا، پایین آمدن آمار تلفات یا ریشه کن شدن بیماری. هر شب با امید اینکه «فردا بالاخره دانشمندی پیدا می‌شود که این جنگ جهانی را تمام کند» می‌خوابیدیم و باز فردا گوش به زنگ اخبار بودیم و کانال‌ها و پیج‌ها و شبکه ها را جستجو می‌کردیم.

❓ خودمانیم، آیا همین قدر منتظر خبر آمدن امام زمان هم بودیم؟ خودمان بهتر می‌دانیم که نبودیم.

انگار فراموش کرده‌ایم که کدام تکه از پازل جهان گم شده و بیخودی تکه‌های ناقص پازل را نگاه می‌کنیم. حتی کسی نیست دستمان را بگیرد و ببرد سر وقت تکه‌ی اصلی.

? آری! بیشتر از هزار سال است که دنیا وضعیت طبیعی ندارد؛ بلای دنیای ما، نه ویروس است، نه آتش‌سوزی و نه زلزله و نه آشوب؛

? تمام بدبختی ما اینجاست که فراموش کرده‌ایم: گمشده این روزهای دنیا، مهدی موعود است.

#دلنوشته_مهدوی

 نظر دهید »

آیا همه دانشمندان خدانشناسند؟

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

ادامه پاسخ بالا?????
2. آیا همه دانشمندان طبیعی خدانـشناسند؟

برخلاف آنچه بعضی تصور می‌کنند اکثر دانش‌مندانی که در علوم طبیعی صاحب نظرند نه تنها خدانـشناس نیستند بلکه در صفوف اول موحدین و خداپرستان جای دارند (منظور در اینجا قبول اصل «توحید» است؛ کار به قبول دستورات و تعالیم مذهبی نداریم) و پاره ای عبارات از آن‌ها نقل شده که عالی‌ترین مفاهیم توحید را منعکس می‌سازد. اینک به چند نمونه آن اشاره می‌‌شود:

«ویلیام هرشل» که از بزرگان علماء هیئت است می‌گوید: «هرقدر دائره علم وسیع‌تر می‌گردد براهین دندان‌شکن و قوی‌تری برای وجود خداوند ازلی و ابدی به دست می‌‌آید! در واقع علماء زمین‌شناسی و ریاضی‌دان‌ها و دانش‌مندان فلکی و طبیعی‌دان‌ها دست به دست هم داده اند که کاخ علم -یعنی کاخ عظمت خدا- را محکم برپا سازند»!

«مونت نل» یکی دیگر از دانش‌مندان بزرگ امروز می‌گوید: «اهمیّت علوم طبیعی تنها از این نظر نیست که عقل ما را سیر می کند [و به احتیاجات ما پاسخ می گوید] بلکه اهمیت بیشتر آن از این جهت است که عقل ما را به اندازه ای بالا می‌برد که عظمت خدا را درک می‌کنیم و ما را با احساسات اعجاب و اجلال ذات او زینت می‌‌دهد»!

«کارل لینه» یکی از طبیعیدان‌های معروف که در موضوع ساختمان نباتات کشفیات و تحقیقات قابل توجهی دارد، می‌گوید: «خدای جاودانی، خدای ازلی و بزرگ، باخبر از آشکار و نهان و قادر متعال از مقابل چشمان من عبور کرده است! من نتوانستم او را در مقابل خود ببینم ولی پرتو عظمت و قدرت او بر صفحهء روحم تابید و منعکس گردید؛ و در نتیجه این انعکاس روح مرا در بهت و تعجب و حیرت انداخته بود؛ من اثر او را در تمام مخلوقات و موجودات مشاهده نمودم و در تمام این موجودات و مخلوقات، حتی در کوچکترین آن‌ها، در آن موجوداتی که ابدا به چشم دیده نمی‌شوند چه قدرت و قوتی به کار رفته بود!؟… چه عقلی!؟… چه کمال غیرقابل توصیفی در آن‌ها دیده می‌شد!؟ …».

«نیوتن» دانش‌مند معروف طبیعی و مبتکر «قانون جاذبهء عمومی‌» کلمات مفصلی در این قسمت دارد که ضمن آن می‌گوید: «ما با مطالعه گوش می‌فهمیم که سازنده آن، قوانین مربوط به صورت را کاملا می‌دانسته و سازنده چشم تمام قوانین پیچیده مربوط به نور را می‌دانسته و از مطالعهء نظم افلاک پی به آن حقیقت بزرگی که آن‌ها را طبق نظم مخصوص ادراه می‌کند می‌بریم».

این نمونه مختصری است از آن‌چه از دانش‌مندان طبیعی درباره مبدء بزرگ جهان هستی نقل شده است.

 نظر دهید »

ادامه متن بالا

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

ادامه پاسخ بالا ??????

اینک شرح مطلب: در پاسخ ایراد فوق نظر شما را به چند مطلب که تحت عناوین زیر شرح داده می‌شود جلب می‌کنیم:

آیا «تحقیق» کنیم یا «تقلید»؟
آیا همه دانشمندان طبیعی خدانشناسند؟
معرفی ناقص و تفسیر‌های غلط درباره دین!
مقیاس علوم طبیعی را در همه جا نمی‌توان به کار برد.
انتقام از پاپ و کلیسا!
طبیعت از نظر مادی‌ها چیست و چه صفاتی دارد؟
غرور علمی‌!
1. آیا «تحقیق» کنیم یا «تقلید»؟

بدیهی است اگر ما موضوعی را با استدلالات قطعی عقلی تشخیص دهیم، به طوری که جای هیچ گونه تردیدی در آن باقی نماند، مخالفت این و آن نمی‌‌تواند ما را از قبول آن‌چه با مطالعه و تحقیق کافی دریافته ایم باز دارد؛ و الا تقلید کورکورانه از دیگران کرده و تشخیص قطعی و استقلال فکری خود را پایمال نموده ایم. آری اگر مخالفین ما افراد دانش‌مند و فهمیده‌ای باشند مخالفت آن‌ها این وظیفه را شاید برای ما ایجاب کند که در مقدمات تشخیص خود تجدیدنظر کرده و با دقت و مطالعه بیشتری مجددا مطلب را دنبال کنیم، ولی اگر باز باتوجه به همه این جهات نقطهء ضعفی در مقدمات استدلال خود نیافتیم -بلکه راسخ‌تر شدیم- باید به دنبال همان تشخیص خود قدم برداریم؛ مخصوصا اگر ملاحظه کنیم که در این راه تنها نیستیم و اکثریت دانش‌مندان و فلاسفه با ما همراهند. در این صورت اطمینان پیدا می‌کنیم که مخالفین ما به عللی در اشتباه افتاده‌اند و باید برای کشف علل اشتباه آن‌ها دست به مطالعه وسیع‌تری بزنیم. البته قبل از چنین مطالعه‌ای اجمالا اشتباه آن‌ها را می‌دانیم، فقط درک جزئیات و تفصیل آن منوط به مطالعه است … این روش تمام کسانی است که از خود استقلال عقلی و فکری دارند.

در بحث ما (یعنی «خداشناسی» از راه «طبیعت شناسی») مطلب عینا همین است؛ قدرت استدلال در این بحث به اندازه ای است که جای هیچ‌گونه شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد، تجدید نظر و تکرار مطالعه هربار ما را راسخ‌تر و مطمئن‌تر از پیش می‌سازد؛ اکثریت فلاسفه جهان و بیشتر علماء علوم طبیعی نیز در این راه باما موافقند، با این وضع تردیدی نیست که مخالفین ما در این مسأله به عللی به اشتباه رفته‌اند. خوشبختانه ما این علل را کشف کردهایم و به‌طور مشروح ضمن بحث‌های آینده توضیح داده خواهد شد.

 نظر دهید »

چرا بعضی از دانشمندان طبیعی به خدا ایمان ندارند؟

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

چرا بعضی از دانشمندان طبیعی به خدا ایمان ندارند؟

شاید نخستین چیزی که به فکر جوانان تحصیل کرده، هنگام مطالعه بحث‌های سابق ما درباره خداشناسی، و جستجوی این حقیقت بزرگ در اسرار حیرت انگیزی که در هر گوشه و کنار جهان هستی نهفته است، می‌‌رسد و موجب ناراحتی فکر آن‌ها می‌‌شود این است که: «اگر راستی یکی از راه‌های روشن خداشناسی مطالعه اسرار جهان طبیعت است، پس چرا بسیاری از علماء علوم طبیعی که خود پایه گذاران این علوم و کشف کنندگان آن اسرارند در صف خدانـشناسان و ملحدین قرار دارند؟!». ما از یک برگ درخت و ساختمان عجیب آن خدا را می‌شناسیم و به قول سعدی: «هر ورقش دفتریست معرفت کردگار»، پس چرا دانش‌مندان گیاه شناس که عمری را به مطالعه گیا‌هان و درختان مختلف و اسرار آن‌ها گذرانده‌اند به این حقیقت بزرگ پی نبرده اند؟! ما با اطلاعات ناقصی که درباره ساختمان اتم و نظام الکترون‌ها و پروتون‌ها و نوترون‌ها داریم به آن ذات مقدس ایمان آورده‌ایم؛ آیا تعجب آور نیست که در میان دانش‌مندان اتمی‌ کسانی یافت شوند که به خدا ایمان نیاورده باشند؟!

خلاصه اینکه: معلومات ما درباره اسرار جهان طبیعت غالبا از دست دوم و سوم گرفته شده، چرا آن‌هائی که معلومات دست اول در اختیار آن‌هاست و در آزمایشگاه‌ها یا پشت تلسکوپ‌ها یا با وسائل دیگر این حقایق را با چشم خود دیده اند، به اندازه ما به نکات توحیدی آن‌ها توجه نکرده اند؟!

فراموش نمی‌کنیم یک جوان تحصیل کرده و اهل مطالعه مکاتبات دامنه داری بر سر موضوع خداشناسی با «نویسنده» داشت، ایرادات گوناگونی در نامه‌های خود برای من می‌نوشت و شور و عشق فوق العاده ای برای حل مشکل خود نشان می‌داد. چیزی که بیش از همه در لابلای ایرادات او خودنمائی می‌کرد همین اشکال بود که به‌صورت یک «عقده بزرگ روحی» برای او درآمده بود و با توضیحاتی که طی نامه‌های متعدد داده شد تدریجا گشوده شد. در هرحال این ایراد برای بسیاری از جوانان تحصیل کرده، مخصوصا در اوائل تماسشان با افکار دانش‌مندان علوم طبیعی، پیدا می‌شود.

ولی با این همه باید دانست اهمیّت این ایراد بیشتر برای کسانی است که از دور منظره مخالفت جمعی از دانش‌مندان طبیعی یا مبارزه آن‌ها را با عقیده خداشناسی تماشا می‌کنند؛ اما هرقدر به گفتگو‌های طرفین و ریشه‌ها و علل آن آشناتر شویم ساده‌تر و عادی‌تر به نظر ما جلوه می‌کند، تا آنجا که با درنظر گرفتن علل این مبارزه و جهاتی که این طرز فکر را برای مخالفین به‌وجود آورده است خواهیم گفت: چنین مخالفت‌هائی طبعا پیش می‌‌آید! …

 نظر دهید »

عناصر پ ک ک

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

#شایعه

سردار پاکپور: حضور عناصر «پ ک ک» در خاک ایران کذب است

✅ فرمانده نیروی زمینی #سپاه در واکنش به ادعای یک مقام ترکیه مبنی بر حضور عناصر پ ک ک در داخل خاک ایران اظهارکرد: این ادعا راغیرمسئولانه و بی اساس دانسته و آن را تکذیب می‌کنیم.

? انتظار می‌رود مقامات کشور دوست و همسایه ترکیه، قبل از هرگونه اظهارنظر رسانه‌ای پیرامون رخدادهای مرزی، پس از حصول اطمینان از صحت واقعه، از کانال‌های رسمی با ایران ارتباط برقرار کرده و برابر سازوکارهای پیش‌بینی شده این گونه مسائل را دنبال نمایند.

?خبرگزاری تسنیم

 نظر دهید »

نسبت دروغ به رهبری

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

#شایعه
✍️احسان عبادی

✳️ این متن کذب محض هست، پخشش نکنید لطفا

? متنی در حال پخش در فضای مجازی هست که با این جملات شروع می شود ???

❇️ بیانات امام خامنه ای مدظله‌العالی در جمع خصوصی سرداران سپاه

عزیزان منتظر ، ڪمربندها را محڪم ببندید.

تحولات منطقه و جهان با سرعت بسیار زیاد در حال انجام است و…..


✳️ این متن کذب محض هست و باید پرسید اگر آقا دیداری خصوصی با سرداران سپاه داشته، این خبر چطور پخش شده !!!
کدام سردار بوده که بی تقوایی کرده و پخش کرده ؟؟؟ و…

? متاسفانه عادت کرده ایم در فضای مجازی، به مطالب جذاب که مورد علاقه ما هست، اعتماد کنیم، بدون هیچ بررسی سندی !!!
خیلی درد هست ، خیلی

? در اینکه ظهور نزدیک است، شکی نیست، اما این درست است که بیاییم و جملاتی را به دروغ به رهبری عزیز نسبت دهیم؟؟؟

 

 نظر دهید »

دعا نویسی

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

?دعا نویسی علامه امینی
و کمک امام علی(علیه السلام)

✍ علامه امینى مى‏‌گوید:
وارد جلسه‌‏اى در شهر بغداد شدم که دانشمندان بزرگ اهل سنت‏ شرکت داشتند. وقتى وارد شدم هیچ کس به من اعتنا نکرد و من نزدیک در و کنار کفش‌کن نشستم.
پسرى وارد شد تا به من رسید گفت: «هذا هو» این همان است. نگران شدم نکند توطئه‌‏اى باشد. پرسیدم قصه چیست؟
◽️گفتند: نگران نباشید! مادر این بچه مبتلا به بیمارى حمله و غش بوده، عالمى برایش دعا نوشته و خوب شده است؛ حالا دعا گم شده و مادر دوباره به حال بیمارى برگشته است، پسربچه تا شما را دید فکر کرد شما همان عالم دعانویس هستید؛ چون عمّامه شما شکل عمّامه اوست. حالا ممکن است شما دعایى بنویسید. علامه مى‌فرماید: من در تفسیر و تاریخ و … وارد بودم، امّا در عمرم دعا ننوشته بودم.
◽️کاغذ خواستم و آیه‌اى از قرآن را در آن نوشتم، همین که دعا را بردند، عبایم را جلوى چشمانم انداختم و از همان مجلس بغداد، به نجف سلامى دادم: «السلام‌علیک‌یااباالحسن‌یا امیرالمؤمنین»
و بعد گفتم: آقا! یک حواله دادم آبروى ما را حفظ کن. لحظاتى بعد پسربچه به وسط سالن پرید و گفت: مادرم خوب شد! مادرم خوب شد! قصه که به اینجا رسید مرا با سلام و احترام در بالاى مجلس نشاندند.

 نظر دهید »

سلام صبحگاهی

26 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات


صاحب عصــر دگـر طاقتمان رفت به باد
تا محرم نشده گـــر به صلاح است بیا

✨السلام علیک یا منتقم علیه السلام

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 103
  • 104
  • 105
  • ...
  • 106
  • ...
  • 107
  • 108
  • 109
  • ...
  • 110
  • ...
  • 111
  • 112
  • 113
  • ...
  • 160
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه