چگونه خوشبختی آمریکایی ها قربانی می شود
چگونه خوشبختی آمریکایی ها قربانی می شود
نورا مانگان، زنی آمریکایی است که خودش را (از جمله به خاطر اینکه «خانه دار» بود)، خوشبخت می دانست تا زمانی که گرفتار آرام بخش های اعتیادآور شد. اتّفاقی که برای مانگان افتاد، به خوبی نشان می دهد چگونه بحران آرام بخش ها و مخدّرها و تجویز آنها توسط پزشکان آمریکایی، دامن گیر شهروندان عادی و اغلب از همه جا بی خبر می شود. وی سرنوشت خود را این گونه روایت می کند:
من یک زن تحصیل کرده، متأهّل، خانه دار و مادر چهار فرزند هستم. زندگی روی خوشش را به من نشان داده بود تا زمانی که یک دیدار سرنوشت ساز با یک پزشک ارتوپد داشتم. به دکتر گفتم درد خفیفی در انگشتان پایم احساس می کنم. او هم نسخه ای به من داد که سرآغاز نسخه های بی شماری بود که هر ماه برای استعمال اکسی کدون از او می گرفتم: اینها نسخه ای برای ورود من به جهنّم بود. ظرف شش ماه، اعتیاد دیوانه وار به موادّ مخدّر پیدا کرده بودم.
بعد از مدّتی نسبتاً کوتاه، میزان اکسی کدون نسخه ای من، دیگر به هیچ عنوان جوابگوی دردی نبودند که زندگی من را عوض کرده بود. این را هم باید بدانید که وقتی اکسی کدون را از راه های دیگر تهیه می کنید، هر گرمش یک دلار پایتان درمی آید. بنابراین من پس اندازمان را خالی می کردم و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کردم. سخت است تصوّر کنید که در مدّتی به این کوتاهی، من از «خانم کلیور» (شخصیت یکی از سریال های محبوب آمریکایی) که برای استقبال از فرزندانش، وقتی از مدرسه به خانه می آمدند، نان داغ دارچینی می پخت، تبدیل شدم به «صورت زخمی» (نام فیلم آمریکایی درباره تجارت موادّ مخدّر) که قرص های آرام بخش را روی میز شیشه ای اتاق کار خانه مان مصرف می کردم و وقتی صدای فرزندانم را می شنیدم که از مدرسه آمده اند، پیش خودم می گفتم: «آخر، چرا این قدر زود رسیدند؟»