هديه آيت ا... العظمي گلپايگاني
هديه آيت ا… العظمي گلپايگاني
يکي از ذاکرين و خادمين کريمه اهلبيت (ع) نقل مي کرد: وضعيت مالي ام خوب نبود و دو هزار تومان به کسي بدهکار بودم. در حرم مطهر در مسجد بالاسر ، دو رکعت نماز خواندم و به زبان ساده حاجتم را عرض کردم و گفتم: بي بي جان ! من بدهکارم و به طرفم گفته ام فردا پولش را مي دهم . تو خودت مي داني . ساعت پنج بعد از ظهر بود که حضرت آيت ا… العظمي گلپايگاني (ره) به حرم مشرف شدند . وقتي که آقا به من نگاه کردند، احساس کردم اشتباهي از من سر زده که به حالت غضبناکي به من نگريستند. خيلي نگران شدم . با خودم فکر کردم ، ولي به نتيجه اي نرسيدم. تا اينکه آيت ا… گلپايگاني از حرم بازگشتند . هنگامي که کفش هاي ايشان را تحويل دادم ، چند قدمي رفتند و دوباره بازگشتند . رو به من کردند و گفتند : اسمت چيست ؟ گفتم : عليرضا خادم ! فرمايشي داشتيد ؟ فرمودند: بيا جلو ! مي خواهم صورتت را ببوسم . من خم شدم که دست ايشان را ببوسم، ايشان عباي خود را طوري روي سر من انداخت که هر دو در زير عبا قرار گرفتيم. بعد آيه اي طولاني در گوش من خواندند که ازخاطرم رفت . فرمودند : جيب لباست را نشان بده ! گفتم: کار خاصي داريد ؟ فرمود : کار دارم ! وقتي نشان دادم ، مبلغ قابل توجهي در جيبم گذاشتند و رفتند . مسؤولين آستانه از من سؤال کردند : آيت ا… گلپايگاني در گوش شما چه گفتند ؟ گفتم : آيه اي در گوش من خواندند که در گوش هيچ خادمي خوانده نشده است. وقتي دست در جيبم کردم ، ديدم مبلغ دو هزار تومان يعني همان مبلغي که از خانم فاطمه معصومه (ع) خواسته بودم ، در جيبم قرار داده شده است.