شهدای غواص
04 دی 1399 توسط سربازی از تبار سادات
برای غواص شهید
وقتی میرفتی غروب بود. غروب را دوست داشتی ، یادت هست.
غروبها کنار رودمینشستیم و تو تن به آب میسپردی. عاشق آب بودی، یادت هست.
در سکوت به صدای آب گوش میدادیم و تو زمزمه میکردی:
آب آرام
مه در خواب
تابیده بر آب
جاودانه مهتاب…..
دنیا با همه بزرگی در نگاهت جاری بود وقتی به آب نگاه میکردی.
آخرش آب تو را برد، اما دور نرفتی. همین جایی، در کنارم.
هر وقت به آب رودخانه نگاه میکنم، تو را میبینم.
هر وقت دست در آب میشویم، صدایت را میشنوم.
آب تو را برد پیش خدا
خدا همین جاست، کنار ما.