شبهه وپاسخ
⁉️ شبهه: ??
دین برای زندگی کردن است نه زندگی برای دین داشتن و دینی که نتواند پاسخگوی نیازهای زندگی زمانهی خود باشد حق طبیعی آن حذف از صحنهی زندگی است. اعمالی که بنا بر سنت برای جلب رضای خدا انجام میشود از قبیل نذر، زیارت اماکن مقدس و غیره جزو اغوای دینی است و دین حقیقی جز کوشش برای اصلاح اخلاق، چیز دیگری نیست. به عبارت دیگر، دین طبیعی، دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی هر کس باید به عقل خود پناه ببرد …
✅ پاسخ شبهه: ???
عقل برای تفکر و اندیشه است نه تفکر و اندیشه برای یافتن گریزگاهی از دستورات عقل.
نویسنده آنچنان عقل مداری را در تقابل با دین داری انگاشته که گویی این مضمون کلام خدای متعال را که الفبای دین است تا کنون نشنیده است:ای انسان،برای هدایت تو،دو نبی خلق کرده ام،نبی ظاهری که پیامبران مبعوث منند و نبی باطنی که عقل توست.
نگارنده ی محترم حق دارد دینش را از زندگی اش به بهانه ی پاسخگو نبودن آن دین حذف کند!
آخر دینی که جایی برای ناهنجاریهای اخلاقی و روانی مثل همجنس گرایی نداشته باشد به چه درد می خورد؟!دینی که با خوردن مسکرات آنهم به این دلیل که “قدرت تعقل” را زائل کرده و منشا بروز فساد میشود، به چه دردی می خورد؟!دینی که عفیف بودن مرد و زن و در نتیجه عفیف بودن خانواده و در نتیجه عفیف بودن جامعه را با کلی دستورات دقیق و حساب شده به ما دیکته کند و مانع از “با این و آن بودن” و خوشگذرانی ما بشود،واقعا چه چیز دست و پا گیریست؟! راحت کنارش می گذاریم تا مزاحم زندگی روزمره ما نشود!
اما به این سادگی ها نمی شود سرپوشی به این بزرگی بر روی فطرت و کلاهی به این عظمت بر سر عقل گذاشت و از معبود خواهی که خواسته ی عقل است و مطلوب فطرت فرار کرد!
بهترین راه دستاویز شدن به ریسمان عقل است!
با شعار تعقل به جنگ عقل
با شعار تفکر به جنگ فکر
با شعار اخلاق به جنگ اخلاق
و با شعار آزادی به دامان اسارت نفس و لذات دنیوی برویم…!
گفتید:دین طبیعی،دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی باید به عقل پناه برد.
می گویم:در زندگانی بشری که مملو از تزاحم منفعت انسانها با یکدیگر و سرشار از تقابل عقل حقیقت جو با نفس سرکش و زیاده خواه است،اگر مورد ظلم و ستم واقع شوید و توانایی گرفتن حقتان در این دنیا را نداشته باشید،از آنجایی که به آخرت و معاد اعتقادی ندارید چون به خدایش اعتقاد ندارید،کی و کجا منتظر عقوبت آن ظالم و ستمکار خواهید بود؟! یعنی عقل یا طبیعت که به ادعای شما دین و خدایتانند،اینقدر بی عرضه اند که حقتان برای همیشه پایمال می شود؟! یا اگر زمانی نفس بر شما غلبه کرد و دروغی گفتید یا خلافی مرتکب شدید،با چه انگیزه ای به محضر عقلتان توبه خواهید کرد؟وقتی حساب و کتاب و عقابی در کار نباشد؟!چه بسا انگیزه چنین انسانی برای ارتکاب خلافهای پنهانی نسبت به انگیزه برای اصلاح نفس فوق العاده مضاعف باشد.بخاطر منافعی که از آن دروغ یا خلاف برایش حاصل میشود.و مگر عقل به خودی خود دستوری جز منفعت طلبی می دهد؟
آنان که بدون اعتقاد به خدای واحد و مبدا و معاد،شعار اخلاق مداری سر می دهند و خدای خود را عقلشان می پندارند،کلاهی بسیار زیبا بر سر خویش نهاده اند!
کانال رسمی پاسخ به شبهات