سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

خاطره ای از شهید بهشتی

08 تیر 1400 توسط سربازی از تبار سادات

گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. 

«شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». 

آشفته شده‌بود. گفت: 

رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. 

از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید.

 

از بهشتی پرسید؛ 

روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟ 

گفت: 

روحانی همه جا می‌تونه بره 

به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه.

گفت: 

صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمی‌ده.

 

بنی‌صدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. 

زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. 

آزادش نکردند. 

گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم. 

بهشتی می‌گفت: 

هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.

 

به جمع رو کرد و گفت: 

قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخست‌وزیری می‌خوره. 

حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود.

 

تو بدترین حالت هم، انگشت می‌گذاشت روی نکات مثبت.

 

الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. 

آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا می‌گیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می‌چسبه!

بهشتی بدون تعلل گفت: 

با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید؟ 

اسلام با صداقت رشد می‌کنه نه دروغ!

 

بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. 

گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! 

گفت: 

او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.

 

همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. 

اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. 

گفته بود 

جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش.

 

اخم باهنر رو که دید گفت: 

بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم

 

به قاضی دادگاه نامه زده بود که: 

«شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی ساک خود را به همراهت می‌دهی. 

این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»

قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…

 

مترجم ترجمه کرد؛ 

«هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». 

همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! 

پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ 

گفت: 

همه می‌دونند من توده‌ای ام، برای شما بد می‌شود. 

خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.

 

بهش می‌گفتند انحصارطلب، دیكتاتور، مرفه، پولدار. 

دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمی‌دهی؟ تا كی سكوت؟ 

می‌گفت مگر نشنیده‌اید قرآن می‌گوید «ان الله یدافع عن الذین امنوا». 

یعنی وظیفه من این است كه ایمان بیاورم، كار خدا این است كه از من دفاع كند. 

دعا كن من وظیفه خودم را خوب انجام بدهم. خدا كارش را خوب بلد است.

 

رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده‌بودند. جا نبود. بیرون شعار می‌دادند. 

آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقی ها نخورید. 

گفت: 

این همه راه آمده‌اند علیه من شعار بدهند. 

بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت…

با بی‌ادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. 

بهشتی سرخ شد و گفت: 

حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی.

هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. 

گفت: 

شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بی‌ادبی مورد انتقاد قرار بدیم.

 

منبع: کتاب «صد دقیقه تا بهشت»

……………………………………..

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: امام خمینی بهشتی خاطره رضاشاه

موضوعات: مناسبتی لینک ثابت

نظر از: ... [عضو]
...
5 stars

سلام.
او از تبار بهشت بود. لذت بردم. غبطه خوردم. خوش به سعادتش

1400/04/08 @ 17:04
پاسخ از: سربازی از تبار سادات [عضو] 
  • سربازی از تبار سادات
5 stars

ممنون از حضورت بانو

1400/04/10 @ 15:39


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه