سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

اسکناس با عکس سردار

21 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

?شماره شایعه: ۴۳۳۴

 

? متن شایعه :

 

اسکناس جدید یک میلیون ریالی (صد هزارتومانی) با تصویر سردار سلیمانی در نسخه آزمایشی چاپ شده است و قرار است به زودی این اسکناس در مرحله نهایی به چاپ برسد. با انتشار این تصویر بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی به آن واکنش مثبت نشان دادند و نوشتند که این کار باعث میشود یاد و خاطره سردار برای همیشه در ذهن مردم و حتی نسل های آینده بماند. گفته شده که قرار است اسکناس هایی نیز باتصویر شهید بهشتی هم تولید شود و باید ببینیم آیا چاپ این اسکناس ها به صورت انبوه صورت خواهد گرفت یا خیر. تا به حال تصاویر امام خمینی (ره) و مرقد امام رضا (ع) در اسکناس های ملی نقش بسته است… 

 

? پاسخ شایعه:

 

1⃣ پیشنهاد چاپ اسکناس با طرح شهید سلیمانی از دو سال پیش توسط برخی افراد مطرح شد که به لحاظ قانونی، چاپ تصاویر اشخاص به غیر از تصویر امام خمینی بر روی اسکناس ها ممنوع می باشد.

 

2⃣ ماده 5 - بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است منحصراً تصویر مبارک رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی را بر یک روی‌کلیه اسکناسهای جمهوری اسلامی ایران و سکه‌های بهار آزادی به گونه‌ای مناسب طراحی و چاپ و منقوش نماید

 

 

.

 

 3 نظر

چادر سیاه از کجا امده؟

13 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

#بازنشر
⁉️ متن شایعه ???
چادر سیاه از کجا آمده است؟ چرا رنگش مشکی و تیره است؟ آیا چادر سیاه همان چادر اصیل ایرانی است؟ آیا چادر سیاه لباس ملی ایرانیان بوده است؟ برخلاف ادعاها به هیچ وجه چادر سیاه ریشه ی ایرانی ندارد زیرا در ایران باستان اکثریت مردم زرتشتی بودند و در دین زرتشت رنگ سیاه نماد اهریمن و شیطان است. چادر سیاه همان نماد تحجر اعراب است . چادر سیاه تاج بندگی از دوران سیاه اعراب است. چادر سیاه .. نماد و تجسم زنده بگور کردن دختران عرب است .. دکتر زرین‌کوب (متن خلاصه شده)

✅ پاسخ ???

1️⃣ در انتساب این متن به دکتر زرین کوب منبعی یافت نشد.

2️⃣دکتر #زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت (دهه 30 )بر دستاورد تمدن اسلامي در قرون نخست مي تازد و ورود اعراب مسلمان را منشا نگون بختي ايرانيان مي نامد اما در مقدمه چاپ دوم این کتاب با اعترافی دلیرانه، #اشتباهات خود را می پذیرد و می گوید : نمی‌دانم از خامی یا تعصب، نتوانسته‌ بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هر چه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران می‌دانستم و…»?ایشان سپس با تالیف «کارنامه اسلام » ( دهه 50) به تمدن اسلامی مي بالد و اين تلاقي را موجب باروري و شکوفايي دو تمدن مي داند.
http://b2n.ir/48624
3️⃣ برخلاف ادعای متن، زنان نه تنها در #جاهلیت، #چادر آن هم #سیاه نمیپوشیدند که به تبرّج و خودنمایی?? معروف بودند.
1 - قرآن، از #زنان مسلمان میخواهد همچون زنان عصر جاهلی، تبرّج نکنند و زیبایی های بدن خویش را آشکار ننمایند (احزاب – 33) از این رو به زنان مومن دستور داده شد با «جلباب» (روسری های بلند) خود را بپوشانند. (احزاب – 59)
2 - ام سلمه می گوید: من برتر از زنان انصار ندیدم؛ همین که آیات سوره‌ نور نازل شد، یک نفر از آنها دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری‌های مشکی می‌پوشیدند، گویی که کلاغ روی سرشان نشسته بود. (تفسیرالمیزان، ج16، ص 539)
3 – جاحظ می گوید : همواره زنان و مردان عرب در جاهلیت و اسلام گفت و شنود داشته اند، تا اینکه حکم حجاب بر زنان مسلمان نازل شد» جاحظ، عمربن بحر، الرسائل الکلامیه، ص 66)

4️⃣ اتفاقا چادر پوشش و تن پوش اصیل زنان #ایرانی قبل از اسلام است? و از هیچ فرهنگ دیگری به ایران نیامده. حتی واژه #چادر نیز واژه ای فارسی و ایرانی است. چادر نماد ملی ایرانیان است که شواهد و آثار باستانی حکایت از استفاده از آن در طول تاریخ ایران دارد. زنان اشراف علاوه بر چادر، نقاب میزدند و نمایش چهره را کسر شأن خود میدانستند. http://b2n.ir/59777 . http://b2n.ir/73428

5️⃣ اما انتخاب رنگ چادر ذوقی، عرفی، سلیقه ای و تابع عوامل و شرایط مختلف تاریخی بوده است. چنانکه رنگ کت یا لباس مجلسی نیز تابع عرف و سلیقه است. مثلا در دوره صفوی، رنگهای صامت مثل نخودی یا خاکی، آبی و ماشی رنگهای رایج چادر بوده و مشکی رنگ کمیابی بوده است. انتخاب رنگ مشکی? برای چادر رسمی، طبق یک نقل مربوط به دوره عثمانی است که ابتدا در این امپراتوری و سپس در تبریز و بعد کل مناطق ایران باب میشود. چنانکه پیش از انقلاب نیز رنگهای مختلفی برای چادر وجود داشت و چادر مشکی بعنوان لباس #رسمی تر و #مجلسی مطرح بود. پس از انقلاب با حضور اجتماعی بیشتر زنان، بتدریج #چادر_مشکی رایجتر گردید و حتی به یک نماد سیاسی تبدیل شد. یک عکاس خارجی شاهد تظاهرات مردم در جریان انقلاب اسلامی مینویسد:” زنان ایرانی با چادر مشکی مانند دریایی بودند که رژیم شاه را بلعیدند! ” از اینجا به بعد چادر مشکی بیشتر از آنکه یک پوشش باشد به نحو بارزتری نشانه ایدئولوژی و خط فکری به خود گرقت. http://b2n.ir/73497

 نظر دهید »

شبهه و پاسخ

10 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

شبهه:

 

 از کسی که کتابخانه دارد و کتابهای زیادی می خواند نباید هراسید. از کسی باید ترسید که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد ولی هرگز آن را نخوانده است!!

#نیچه

 

?پاسخ شبهه:

 

☀️ مهم نیست چند کتاب خوانده ایم، مهم این است که چه کتاب هایی خوانده ایم. 

 

? ترس و نگرانی ما فقط از جاهلان متنسک نیست که به اسم دین، هر جنایتی میکنند، با کتاب مقدسی که آن را قطعه قطعه می کنند و به فرموده قرآن، کتاب خدا را جدا جدا کرده اند و بر اساس تفسیر به رای، هر عملی را مرتکب می شوند:

 

? الَّذينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضينَ﴿حجر/91﴾

همانها که قرآن را تقسیم کردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!

 

? بلکه ترس ما بیشتر از روشنفکرنمایان بی ایمانی است که تصور میکنن با خواندن چند کتاب علامه شدن و خود را جای خدا نشانده و به افکار باطل خویش قداست می بخشند. افکار برخی از این بی خدایانی که خود را خدا می پندارند نیز به همان مقدار خطرناک و مسموم است. 

 

??? رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

 

 نظر دهید »

مسیحیت (تحریف شده) نسخه بروز شده « میترائیسم »

10 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

 مسیحیت (تحریف شده) نسخه بروز شده « میترائیسم » 

 

? قرار گرفتن خط افق در میان سنبله، رمز پذیرفته شدن مادر باکره بود که توسط خورشید عطا می شد. افسانه زمین به این گونه با افسانه آسمان در آمیخت و این دو با افکار قهرمانان واقعی و غیر واقعی عهد باستان مخلوط شدند و داستان قهرمان “فدا شونده” پدید آمد.

 

? غاری که زادگاه عیسی محسوب شد، از پیش زادگاه هوروس بود که پس از بزرگ شدن، #اوزیریس گردید و مقرر بود برای رهایی قوم خود بمیرد. ایزیس نیز مادر غمدیده بود. (مربوط به افسانه یونانی)

 

? تعداد زیادی از این گونه مسلکهای معتقد به فدا وجود داشت که توسط نویسندگانی چون فریزر در کتاب شاخه زرین و دانشمند متخصص ادبیات یونان و روم ژیلبر موری شرح داده شده است.

 

? ادامه دارد…

 

 نظر دهید »

پشت پرده احتمالی تلاش روحانی برای دیدار با رهبر انقلاب!

09 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

♦️پشت پرده احتمالی تلاش روحانی برای دیدار با رهبر انقلاب!

 

?این روزها بحث دیدار چند هفته پیش روحانی با رهبر معظم انقلاب نقل بسیاری از محافل سیاسی و رسانه‌ای کشور بود که البته واکنش‌های متفاوتی نیز در پی داشت. هرچند اصلاح‌طلبان کوشیدند با رسانه‌ای کردن آن مدیریت ضعیف روحانی در سال‌های ریاست جمهوری‌اش را کمرنگ کرده، این دیدار را حائز اهمیت توصیف کنند و به مردم القاء نمایند رهبری از وی رضایت دارند، اما ظاهرا اصل ماجرا چیز دیگری بوده است.

 

?مهدی فضائلی عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، امروز به بسیاری از گمانه زنی‌ها پایان داد و گفت: این دیدار به درخواست آقای روحانی و با پیگیری‌های مکرر ایشان انجام شد که البته جنبه کاری هم نداشت و به عبارتی نوعی تجدید دیدار بود.

 

?فضائلی افزود: بحث‌هایی هم که مطرح شده بحث‌های روز نبودند و در مجموع می‌توان گفت دیداری معمولی بوده است. با توجه به اصرار روحانی و تکرر درخواست برای دیدار با رهبر انقلاب، آن هم جهت ملاقاتی معمولی و بدون داشتن موضوعی جدی، بیشتر این ذهنیت را ایجاد می‌کند که احتمالا رئیس جمهور سابق به دلیل سقوط محبوبیت، انتقادات شدید از عملکرد خسارت بار وی، و درخواست‌های متعدد مردم و بسیاری از نمایندگان مجلس برای محاکمه‌اش، در پی بازسازی وجهه از دست رفته، از طریق همنشینی با امام امت است.

 

?بله قطعا این هست، اما بنده بر این باورم سیاست کلان‌تری می‌تواند پشت این سناریو باشد که اساسا بحث روحانی به عنوان یک شخص نیست! حدس می‌زنم اصلاحات که وجهه خود را از دست رفته می‌بیند، چهره‌های شاخص‌شان اغلب تو زرد از آب در آمده و با مدیریت فاجعه آمیز هشت سال گذشته دیگر حرفی برای گفتن به ملت ندارند، در پی آنند تا در راس حاکمیت برای خود گزینه‌ای دست و پا کنند؛ کسی که به مرور بتواند برایشان نقش هاشمی رفسنجانی را بازی کند و اموراتشان را پیش ببرد!

 

?روحانی اگر قابل بود حداقل به عنوان عضوی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب و به کار گرفته می‌شد؛ اما سابقه ایشان در این هشت سال آنقدر ناجور است که شایسته همین مقدار هم دانسته نشده است!

 

?جریان اصلاحات باید بپذیرد دو قطبی اصلاح‌طلب و اصولگرا مدت‌هاست که تمام شده، و اگر می‌خواهد در سپهر سیاسی کشور نقشی داشته باشد باید خود را با سیستم انقلابی مملکت وفق دهد، چرا که دیگر فرصتی برای اشتباه و عقبگرد باقی نمانده، و انقلاب نیز به اندازه کافی از اهدافش عقب مانده است!

 

✍️عبدالرحیم انصاری

 

 نظر دهید »

چرا خدا شیطان را به جان ما انداخته؟؟

08 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

 

?شماره شبهه: ۴۳۰۳

 

? متن شبهه:

 

چرا خدا ،شیطان را به جان ما انداخته که مارا فریب بده به جایی این همه پیامبر فرستاده مارا به راه راست هدايت کنه شیطان را نمیافرید

 

? پاسخ شبهه:

 

1⃣ خداوند متعال #شیطان را بر کسی مسلط نکرده بلکه در قرآن کریم به صراحت فرموده است:

«… إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» (آیه شریفه ۷۶ سوره مبارکه نساء)

اصلا خود شیطان می‌گوید:

«وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي ۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ ۖ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ ۖ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»

(و شیطان [در قیامت] هنگامی که کار [محاسبه بندگان] پایان یافته [به پیروانش] می گوید: یقیناً خدا [نسبت به برپایی قیامت، حساب بندگان، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم [که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولی می بینید که وعده خدا تحقّق یافت] و [من] در وعده ام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ غلبه و تسلّطی نبود، فقط شما را دعوت کردم [به دعوتی دروغ و بی پایه] و شما هم [بدون اندیشه و دقت دعوتم را] پذیرفتید، پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من، بی تردید من نسبت به شرک‌ورزی شما که در دنیا درباره من داشتید [که اطاعت از من را هم چون اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و منکرم؛ یقیناً برای ستمکاران عذابی دردناک است.)

 

2⃣ بیان این متن طوری است که گویا خداوند کریم معاذالله از روی بغض و کینه انسان را برای گمراه شدن و جهنمی شدن خلق کرده است!!! نخیر خداوند از طرفی رسول باطنی یعنی عقل را و از طرفی رسول ظاهری یعنی پیامبران را عطا کرده و نفس لوامه و وجدان را قرار داده همه اینها برای فریب نخوردن کافی نیست!

 

3⃣ اگر شیطان هم از اساس خلق نشده بود باز ارسال رسل واجب بود. چرا که انسان موجودی مختار است با غرایز و ابعاد مختلف و امیال و شهوات که با اراده خود میتواند هم راه هدایت را بپماید هم را شقاوت را…

«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»(آیه شریفه۳ سوره مبارکه انسان)

اقتضاء رشد و کمال انسان مختار در وجود صحنه ی خیر وشر است که بتواند با انتخاب آن کمال مطلوب خود را کسب کند و لازمه بودن این شرایط وجود عوامل اغواءگر و وسوسه انگیز است.که میشود همان شیطان و جنودش.

 

4⃣ چنین موجودی نیازمند دستگیری و شناخت راه از چاه است. و دقیقا عقل خود انسان حکم میکند که به راه سعادت و کمال خود واقف و آگاه نیست.

 

5⃣ اگر قرار بود خداوند موجودی خلق کند که امکان و اراده ای برای تخلف نداشته باشد اصلا انسانی خلق نمیشد چون فرشتگان بودند و می‌توانست تمام موجوداتی که طبق غرایز عمل می‌کنند را هم خلق کند. پس پذیرش این سخن مساوی است با عدم خلق انسان.یعنی پیش فرض سوال از ریشه باطل است.

 

✍️ رمضان زاده

 

 نظر دهید »

بد حجابی بدتر است یا اختلاس؟؟

08 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

⁉️ شبهه ???

عکس نوشته فضای مجازی?
علم الهدی: «بدحجابی، گناهی بزرگتر از اختلاس است!»

آیت الله طالقانی: «میترسم روزی برسد که غارت بیت المال و فقر عادی شود و موضوع حساس جامعه بشود دو تار موی زن که زیر روسری است یا بیرون آن!»

✅ پاسخ ???
@mobahesegroup

?آیت‌الله علم‌الهدی: هیچ وقت نگفتم بدحجابی بدتر از اختلاس است

بنده در سخنرانی‌ای که شما به آن اشاره کردید، مطلقاً کلمه «اختلاس» بر زبانم جاری نشده است! بنده در آن جلسه سوره ناس را تفسیر می‌کردم و درباره «اَلْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» توضیح می‌دادم. آن جلسه تفسیرم 50 دقیقه طول کشید و در آن مدت مطلقاً از لفظِ اختلاس استفاده نکردم. من نمی‌دانم این حرف را از کجا برداشته‌اند؟ اساساً مسئله مقایسه و صحبت بد و بدتر مطرح نبود. سخن این بود که بنده در تفسیر «اَلْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» گفته‌ام که: «گناهان بر دو قسم هستند، یک وقت انسان گناه می‌کند و دراین میان تنها اتفاقی که افتاده این است که معصیتی را انجام داده و نافرمانی خدا را مرتکب شده است. یک وقت گناهی را مرتکب می‌شود و شیطان آن گناه را ابزاری برای گنهکاری دیگران می‌کند تا مثلاً به‌وسیله گناه من دیگران را منحرف سازد.» مثال بنده بی‌حجابی بود. یک زن بی‌‌حجاب با رعایت نکردن حجاب گناه می‌کند، چون یک واجب شرعی را ترک کرده است..

ولی تالی فاسد دیگر هم دارد…

اما داستان به اینجا ختم نمی‌شود، بلکه گناه را ابزار می‌کند برای اینکه دیگران را منحرف و جهنمی کند و چه بسا انحرافی که دیگران در نتیجه این گناه پیدا می‌کنند، به مراتب شدیدتر از خود گناه است. بحث ما این بود.

_بحث اختلاس که مطرح نبود؟

✅نه، من حرفی از اختلاس با معنای عرفی و متعارف آن نزدم. گفتم:‌«یک وقت هست بنده ضربه اقتصادی به کسی می‌زنم یا مال یک نفرمسلمان را می‌خورم، یعنی به مال او تجاوز کرده‌ و فعل حرامی را هم انجام داده‌ام، ولی دامنه گناهم فقط تجاوز به مال یک نفر است، اما دامنه انحراف یک زن بی‌حجاب ممکن است حتی جمع کثیری را در برگیرد.» این کل بحث بنده بود.

_پس بخش اقتصادی و اختلاس را خودشان درست کرده‌اند؟

✅بله، اگر جا پیدا کنند، تهمت می‌زنند. نتوانند حرف‌های بنده را می‌گیرند و اول و آخرش را می‌زنند! درست و البته بلاقیاس مثل کاری که شیاطین با قرآن می‌کنند. می‌گویند: قرآن گفته است نماز نخوانید! راست هم می‌گویند. قرآن می‌گوید:‌«لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَه»(1) ولی پشت سرش گفته است:‌«وَ أَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَ إِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنکُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ».(2) این بخش را حذف می‌کنند و می‌گویند قرآن به ما دستور داده است نماز نخوانید! ممکن است به قرآن تهمت نزده باشند، ولی قرآن را تقطیع کرده‌اند. همین معامله را با حرف‌های خیلی‌ها و از جمله بنده می‌کنند.
b2n.ir/w72481

 نظر دهید »

رنگ خدا

07 دی 1400 توسط سربازی از تبار سادات

 

? حاج قاسم سلیمانی: وصیت می‌کنم…

در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، #جمهوری_اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود،

اینها رنگ خدا هستند؛

رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید

 نظر دهید »

حکمت 69 نهج البلاغه

03 آبان 1400 توسط سربازی از تبار سادات

 2 نظر

نکات مهم ارزشهای اخلاقی در نامه ۳۱ نهج البلاغه

03 آبان 1400 توسط سربازی از تبار سادات

نکات مهم ارزشهای اخلاقی در نامه ۳۱ نهج البلاغه را به صورت نکته های ریز بیان کنید.


در پاسخ به مطلب زیر توجه کنید .
الف. پاسخ اجمالی
امام علی(ع) در نامه‌ 31 نهج البلاغه به فرزندش اما حسن مجتبی(ع)، علاوه بر بیان توحید، عظمت پروردگار، صفات الهی، هدف آفرینش، معاد و…، مهم‌ترین نیازهای زندگی مادی و معنوی انسان را مطرح می‌کند. برخی از سر فصل‌های مهم آن چنین است :
خودسازى با یاد خدا، ضرورت یاد مرگ، توجه به حوادث روزگار، امر به معروف و نهی از منکر، تحمل سختی‌ها برای رسیدن به حق، صبر و استقامت، تلاش در راه کسب کمالات نفسانی جاودان، ضرورت بخشش مال و صدقه دادن، از حرص و آز برحذر بودن، شتاب در تربیت فرزند، روش تربیت فرزند، توکل، مطالعه تاریخ، معیارهاى روابط اجتماعى، تلاش در جمع آورى زاد و توشه، توجه به خویشاوندان، و … .

ب. پاسخ تفصیلی
نامه امام علی(ع) به فرزندش اما حسن مجتبی(ع ) ، [1] دریایی از معارف و آموزه‌های دینی و اخلاقی است. این نامه در حقیقت منشوری از بهترین دستور العمل‌های اعتقادی و اخلاقی است، برای تمام کسانی که دل در گرو اخلاق و معنویات دارند. امام علی(ع) در این نامه، علاوه بر بیان توحید، عظمت پروردگار، صفات الهی، هدف آفرینش، معاد و…، مهم‌ترین نیازهای زندگی مادی و معنوی انسان را مطرح می‌کند. در این مجال اندک پرداختن به تمام موضوعات مطرح شده در این نامه میسر نیست؛ از این‌رو برخی از سر فصل‌های مهم آن‌را بیان‌ می‌کنیم و مشروح آن‌را باید در شرح‌های نهج البلاغه جست‌وجو کرد .
1. خودسازى با یاد خدا : پسرم همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى‌‌ ‌کنم که پیوسته در فرمان او باشى، و دلت را با یاد خدا زنده کنى. فرزندم، دلت را با اندرز نیکو زنده کن؛ هواى نفس را با بى‌‌اعتنایى به حرام بمیران؛ جان را با یقین نیرومند کن، و با نور حکمت روشنایى بخش .
2. توجه به حوادث روزگار : از پدرى فانى؛ اعتراف دارنده به گذشت زمان؛ زندگى را پشت سر نهاده؛ مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا، به فرزندى آرزومند بیش از توان؛ رونده راه نابود شدگان؛ در دنیا هدف بیمارى‌ ‌ها؛ در گرو روزگار؛ در تیر رس مصائب؛ گرفتار دنیا؛ اسیر مرگ؛ هم سوگند رنج‌ها؛ هم نشین اندوه ‌ها؛ آماج بلاها و جانشین گذشتگان .
3. ضرورت یاد مرگ : دلت را با یاد مرگ آرام کن؛ به نابودى از او اعتراف گیر؛ و با بررسى تحولات ناگوار دنیا به او آگاهى بخش. از دگرگونى روزگار، و زشتى‌‌ هاى گردش شب و روز او را بترسان؛ تاریخ گذشتگان را بر او بنما، و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند، از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانى نمى‌ ‌گذرد که تو هم یکى از آنانى، پس جایگاه آینده را آباد کن؛ آخرت را به دنیا مفروش. پسرم، بدان تو براى آخرت آفریده شدى، نه دنیا، براى رفتن از دنیا، نه پایدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنیا، که هر لحظه ممکن است از دنیا کوچ کنى، و به آخرت در آیى. و تو شکار مرگى هستى که فرار کننده آن نجاتى ندارد، و هر که را بجوید به آن مى‌ رسد، و سرانجام او را مى‌ گیرد. پس، پسرم فراوان بیاد مرگ باش، و به یاد آنچه که به سوى آن می‌روى، و پس از مرگ در آن قرار مى ‌گیرى. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نیروى خود را افزون، و کمر همّت را بسته نگهدار که ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگى فراوان دنیا پرستان، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا، تو را مغرور کند؛ چرا که خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده، و دنیا نیز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتى‌ هاى روزگار پرده برداشته است .
4. امر به معروف و نهی از منکر : به نیکى‌ ها امر کن و خود نیکوکار باش، و با دست و زبان بدی‌‌ها را انکار کن، و بکوش تا از بدکاران دور باشى .
5. توکل : در تمام کارها خود را به خدا واگذار که به پناهگاه مطمئن و نیرومندى رسیده اى .
6. تحمل سختی‌ها برای رسیدن به حق : و برای حق هر کجا که باشد سختی‌ها را تحمل کن .
7. صبر و استقامت : و خود را بردبارانه بر ناملایمات عادت ده، نیکو صفتی است شکیبایی در راه حق .
8. تلاش در راه کسب کمالات نفسانی جاودان : بدان‌که راهی که در پیش رو داری بسیار دور و بسی سهمگین، و تو در آن‌را از نیک‌خواهی و توشه برداری به مقداری که تو را با سبک‌بار به سرمنزل برساند بی‌نیاز نیستی. هرگز مباد که بیش از توان، شانه زیر بار دهی که سنگینی‌اش وبالت خواهد بود…. این‌را نیز بدان که در آن راه گردنه‌های نفس‌گیری در پیش است که هر کس سبک‌بارتر باشد، شادمان‌تر از کسی است که زیر بار گران است .
9. ضرورت بخشش مال و صدقه دادن : باری درخواست کسی را که در روزگار توانگریت از تو وام می‌خواهد تا به هنگام تنگ‌‌دستی آن‌را بپردازد، مغتنم بشمار .
10. از حرص و آز برحذر بودن : بپرهیز از آن‌که مرکب طمع ورزى تو را به سوى هلاکت به پیش راند .
11. کظم غیظ : خشمت را آهسته آهسته فروخور؛ زیرا من نوشیدنی‌ای شیرین‌تر و گواراتر از آن ندیده‌ام، در باره کسی که با تو به خشم و درشتی برخورد کند، نرم باش؛ زیرا دیری نخواهد گذشت که او نیز با تو نرم خواهد شد .
12. شتاب در تربیت فرزند : پسرم هنگامى که دیدم سالیانى از من گذشت، و توانایى‌ام رو به کاستى رفت، به نوشتن وصیّت براى تو شتاب کردم، و ارزش‌ ‌هاى اخلاقى را براى تو بر شمردم، پیش از آن‌که أجل فرا رسد، و رازهاى درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشى پدید آید، چنان‌که در جسمم پدید آمد، و پیش از آن‌که خواهش‌ها و دگرگونى‌ هاى دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد؛ زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن‌که دلت سخت شود، و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد، تا به استقبال کارهایى بروى که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن‌را کشیده‌ اند، و تو را از تلاش و یافتن بى‌ نیاز ساخته‌ اند، و آنچه از تجربیّات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخى از تجربیّاتى که بر ما پنهان مانده بود براى شما روشن گردد .
13. روش تربیت فرزند : پس در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات، به تو بیاموزم، و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگرى نپردازم .
14. مطالعه تاریخ : پسرم درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ ام، امّا در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آن‌جا که گویا یکى از آنان شده‌‌ ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‌ ام، پس قسمت‌‌ هاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیان‌‌بارش شناسایى کردم، سپس از هر چیزى مهم و ارزش‌مند آن‌را، و از هر حادثه‌‌ اى، زیبا و شیرین آن‌را براى تو برگزیدم… در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانى نمى‌ ‌گذرد که تو هم یکى از آنانى، پس جایگاه آینده را آباد کن؛ آخرت را به دنیا مفروش .
15. توجه به معنویّات : پسرم در وصیّت من درست بیندیش، بدان که در اختیار دارنده مرگ همان است که زندگى در دست او، و پدید آورنده موجودات است، همو مى‌ میراند، و نابود کننده همان است که دوباره زنده مى‌ کند، و آن‌که بیمار مى‌ کند شفا نیز مى‌ دهد، بدان‌که دنیا جاودانه نیست، و آن‌گونه که خدا خواسته است برقرار است … پس به قدرتى پناه بر که تو را آفریده، روزى داده، و اعتدال در اندام تو آورده است، بندگى تو فقط براى او باشد، و تنها اشتیاق او را داشته باش، و تنها از او بترس .
16. آخرت گرایى : اى پسرم من تو را از دنیا و تحوّلات گوناگونش، و نابودى و دست به دست گردیدنش آگاه کردم، و از آخرت و آنچه براى انسان ‌ها در آن‌جا فراهم است اطّلاع دادم، و براى هر دو مثال‌ ها زدم، تا پند پذیرى، و راه و رسم زندگى بیاموزى، همانا داستان آن کس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانى است که در سر منزلى بى آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینى را دارند که در آن‌جا آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمّل مى‌ کنند، و جدایى دوستان را مى‌ پذیرند، و سختى سفر، و ناگوارى غذا را با جان و دل قبول مى ‌کنند، تا به جایگاه وسیع، و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند، و از تمام سختى‌ هاى طول سفر احساس ناراحتى ندارند، و هزینه‌ هاى مصرف شده را غرامت نمى‌ شمارند، و هیچ چیز براى آنان دوست داشتنى نیست، جز آن‌که به منزل أمن، و محل آرامش برسند .
17. معیارهاى روابط اجتماعى : اى پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که براى خود دوست دارى براى دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که براى خود نمى ‌پسندى، براى دیگران مپسند، ستم روا مدار، آن‌گونه که دوست ندارى به تو ستم شود، نیکوکار باش، آن‌گونه که دوست دارى به تو نیکى کنند، و آنچه را که براى دیگران زشت مى ‌دارى براى خود نیز زشت بشمار، و چیزى را براى مردم رضایت ده که براى خود مى ‌پسندى، آنچه نمى‌ دانى نگو، گر چه آنچه را مى‌ دانى اندک است، آنچه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، در باره دیگران مگو، بدان‌که خود بزرگ بینى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است .
18. تلاش در جمع آورى زاد و توشه : بدان راهى پر مشقّت و بس طولانى در پیش روى دارى، و در این راه بدون کوشش بایسته، و تلاش فراوان، و اندازه گیرى زاد و توشه، و سبک کردن بار گناه، موفّق نخواهى بود، بیش از تحمّل خود بار مسئولیّت ‌ها بر دوش منه، که سنگینى آن براى تو عذاب آور است. اگر مستمندى را دیدى که توشه‌ ات را تا قیامت مى ‌برد، و فردا که به آن نیاز دارى به تو باز مى ‌گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالى دارى بیشتر انفاق کن، و همراه او بفرست؛ زیرا ممکن است روزى در رستاخیز در جست‌وجوى چنین فردى باشى و او را نیابى … بدان‌که در پیش روى تو، گردنه‌ هاى صعب العبورى وجود دارد که حال سبک‌باران به مراتب بهتر از سنگین باران است، و آن‌که کند رود حالش بدتر از شتاب گیرنده مى باشد، و سرانجام حرکت، بهشت و یا دوزخ خواهد بود، پس براى خویش قبل از رسیدن به آخرت وسائلى مهیّا ساز، و جایگاه خود را پیش از آمدنت آماده کن؛ زیرا پس از مرگ، عذرى پذیرفته نمى ‌شود، و راه باز گشتى وجود ندارد .
19. توبه : و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است؛ در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آن‌جا که رسوایى سزاوار تو است، رسوا نساخته، و براى بازگشت به خویش شرایط سنگینى مطرح نکرده است، در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان، نیکى شمرده است. هر گناه تو را یکى، و هر نیکى تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روى تو گشوده است. … پس از مرگ بترس، نکند زمانى سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد که در این حال خود را تباه کرده ‌اى .
20. توجه به دعا : و از گنجینه‌ ‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌ تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌ ‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌ داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌ هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى، تا باران رحمت الهى بر تو ببارد. هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش؛ زیرا بخشش الهى باندازه نیّت است، گاه، در اجابت دعا تأخیر مى ‌شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزاى آرزومند کامل‌ تر شود، گاهى درخواست مى ‌کنى امّا پاسخ داده نمى‌ شود؛ زیرا بهتر از آنچه خواستى به زودى یا در وقت مشخّص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطای بهتر از آنچه خواستى، دعا به اجابت نمى‌ رسد؛ زیرا چه بسا خواسته‌ هایى دارى که اگر داده شود مایه هلاکت دین تو خواهد بود، پس خواسته‌ هاى تو به گونه اى باشد که جمال و زیبایى تو را تأمین، و رنج و سختى را از تو دور کند. پس نه مال دنیا براى تو پایدار، و نه تو براى مال دنیا باقى خواهى ماند .
21. شناخت دنیا پرستان : همانا دنیا پرستان چونان سگ‌ هاى درنده، عو عو کنان، براى دریدن صید در شتابند، برخى به برخى دیگر هجوم آورند، و نیرومندشان، ناتوان را مى‌ خورد، و بزرگ‌ ترها کوچک‌ ترها را. و یا چونان شترانى هستند که برخى از آنها پاى بسته، و برخى دیگر در بیابان رها شده که راه گم کرده و در جادّه‌ هاى نامعلومى در حرکت‌اند، و در وادى پر از آفت‌ ها، و در شنزارى که حرکت با کندى صورت مى ‌گیرد گرفتارند، نه چوپانى دارند که به کارشان برسد، و نه چراننده ‌اى که به چراگاهشان ببرد. دنیا آنها را به راه کورى کشاند. و دیدگانشان را از چراغ هدایت بپوشاند، در بی‌راهه سرگردان، و در نعمت ‌ها غرق شده ‌اند. داستان دنیا پرستان همانند گروهى است که از جایگاهى پر از نعمت‌ ها مى‌ خواهند به سرزمین خشک و بى آب و علف کوچ کنند، پس در نظر آنان چیزى ناراحت کننده‌ تر از این نیست که از جایگاه خود جدا مى ‌شوند، و ناراحتى‌ ها را باید تحمّل کنند .
22. واقع نگرى در زندگى : به یقین بدان که تو به همه آرزوهاى خود نخواهى رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگى نخواهى کرد، و بر راه کسى مى ‌روى که پیش از تو مى ‌رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردى نیکو عمل کن؛ زیرا چه بسا تلاش بى‌اندازه براى دنیا که به تاراج رفتن اموال کشانده شد. پس هر تلاش‌گرى به روزى دلخواه نخواهد رسید، و هر مدارا کننده‌ اى محروم نخواهد شد. نفس خود را از هر گونه پستى باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند؛ زیرا نمى‌ توانى به اندازه آبرویى که از دست مى‌ دهى بهایى به دست آورى. برده دیگرى مباش که خدا تو را آزاد آفرید، آن نیک که جز با شر به دست نیاید نیکى نیست، و آن راحتى که با سختى‌ هاى فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود. … اگر توانستى که بین تو و خدا صاحب نعمتى قرار نگیرد، چنین باش؛ زیرا تو، روزى خود را دریافت مى‌ کنى، و سهم خود بر مى ‌دارى، و مقدار اندکى که از طرف خداى سبحان به دست مى‌ آورى، بزرگ و گرامى‌ تر از (مال) فراوانى است که از دست بندگان دریافت مى‌ دارى، اگرچه همه از طرف خدا است. … شغل همراه با پاکدامنى، بهتر از ثروت فراوانى است که با گناهان به دست آید .
23. حقوق دوستان : چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستى را بر قرار کن، اگر روى برگرداند تو مهربانى کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامى که دورى مى ‌گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت مى‌ گیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان‌که گویا بنده او مى ‌باشى، و او صاحب نعمت تو است. دوست آن است که در نهان آیین دوستى را رعایت کند .
24. ارزش‌هاى اخلاقى : پسرم بدان‌که روزى دو قسم است؛ یکى آن‌که تو آن‌را مى‌ جویى، و دیگر آن‌که او تو را مى‌ جوید، و اگر تو به سوى آن نروى، خود به سوى تو خواهد آمد، چه زشت است فروتنى به هنگام نیاز، و ستم‌کارى به هنگام بى‌ نیازى؛ همانا سهم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود که با آن سراى آخرت را اصلاح کنى، اگر براى چیزى که از دست دادى ناراحت ن‌ شوى. از سخنان بى‌ارزش و خنده آور بپرهیز، اگر چه آن‌را از دیگرى نقل کرده باشى .
25. تمسک به ریسمان الهی : استوارترین وسیله ‌اى که می‌توانى به آن چنگ زنى، رشته ‌اى است که بین تو و خداى تو قرار دارد .
26. توجه به خویشاوندان : خویشاوندانت را گرامى دار؛ زیرا آنها پر و بال تو هستند که با آن پرواز مى‌ کنى، و ریشه تو هستند که به آنها باز مى ‌گردى، و دست نیرومند تو مى‌ باشند که با آن حمله مى ‌کنى . [2]
islamquest.net
[1] . البته، ابن میثم بحرانی از جعفر ابن بابویه نقل می‌کند که این نامه خطاب به محمد بن حنفیه است .
[2] . برای آشنایی بیشتر با مسائل و موضوعات مطرح شده در نامه 31 امام علی(ع) می‌توانید به شرح‌های نهج البلاغه؛ مانند شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی، ترجمه، عطایی، محمد رضا، روحانی، حبیب، ج 7، ص 208- 312، مراجعه نمایید

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 16
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه