راستی تو برای مادرت چه کرده ای؟؟
15 دی 1399 توسط سربازی از تبار سادات
#به_قلم_خودم دم دمای صبح بود.سراسیمه از خواب بیدارشدم دست ورونشسته لباسهامو پوشیدم وکتاب هامو جمع وجور کردم.دستی به سر وصورتم کشیدم واروم در را باز کردم که بیدار نشه.همین که به دستگیره ی در اشاره کردم با صدای نحیفش وبی رمقش صدام کرد.مامان جان صبحانه… بیشتر »