رفاقت
18 اردیبهشت 1400 توسط سربازی از تبار سادات
#به_قلم_خودم رفاقت نگاههای سنگین وپچ پچ های گاه وبیگاهی که در خیابان میدیدم غم دوری از وطن را برایم چندین برابر می کرد. در ذهنم از محله مان یک غول بی شاخ ودم ساخته بودم وبه خودم قول داده بودم که هیچوقت از خانه بیرون نروم . یک هفته ی کامل خودم را در… بیشتر »