غم رقیه
31 مرداد 1400 توسط سربازی از تبار سادات
#به قلم خودم سلام من اومدم چقدر دلم برای حرفهای خودمانی تنگ شده بود. چقدر دلم برای دلنوشته های شما تنگ شده بود. صدای اذان تمام فضای خانه را پرکرده بود.طبق معمول در اشپزخانه مشغول گردگیری و اشپزی بودم که با صدای فاطمه کوچولو به خودم اومدم. مامان… بیشتر »