?#یادداشت|ماجرای شجریان
?با فوت خوانندۀ سنتی کشور مرحوم شجریان، بار دیگر حاشیه ها و تحلیل های بی اساس و حتی رفتارهای تعجب برانگیزی از سوی برخی هموطنان کشور شکل گرفته و احیاناً با حمایت برخی دشمنان برون مرزی و درون مرزی همراه بوده است. به نظر می رسد، «ماجرای شجریان» را باید از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد که غفلت از هر یک از این آنها، خللی اساسی در تحلیل ها به وجود خواهد آورد. بر اساس صریح آیۀ شریفۀ قرآن که می فرماید «قولوا قولاً سدیداً» در تحلیل مسائل اجتماعی باید از هرگونه هوچی گری و سخنان سطحی پرهیز کرد. گرچه «ماجرای شجریان» از ابعاد گوناگونی برخوردار است، در این یادداشت تلاش خواهد شد به اختصار سه بُعد این ماجرا مورد توجه قرار گیرد:
?1. توانایی های هنری مرحوم شجریان
موفقیت های مرحوم شجریان در ارائه سبکی بسیار قوی از آواز سنتی و قدرت تأثیرگذاری هنری وی در مخاطبانش امری غیر قابل انکار است و از این جهت باید ایشان را یکی از قدرتمندترین هنرمندان کشور قلمداد کرد. برداشتی زیرکانه از طبع هنری و ویژگی های عاطفی مردم ایران را می توان از مهمترین عوامل این موفقیت دانست… بطوری که نوای «ربنای» وی در ماه مبارک رمضان از مهمترین جلوه های هنری این بُعد از «ماجرای شجریان» به حساب می آید. بر این اساس، در اظهار نظرهای این روزهای صاحبان قلم موافق و مخالف «ماجرای شجریان»، نباید این جنبه را مغفول داشت.
?2. رویکرد آقای شجریان به مقوله دین، سیاست و هنر
برخی مواضع و فراز و نشیب های مرحوم شجریان در حوزه های دینی، سیاسی و هنری بُعد دیگری از ماجرای حیات وی است که نباید تحت الشعاع موفقیت های هنری اش قرار گیرد؛ مواضعی که می تواند وی را هدف انتقادات جدی قرار دهد. اینکه آقای شجریان در مصاحبه با خبرگزاری صدای آمریکا (VOA) به صراحت می گوید: «1400 سال است که با هنر کنار نیامدند»، چنین پیامی را منعکس می کند که اسلام و هنر قابل جمع نیستند و اسلام 1400 سال با هنر مقابله کرده است. جالب توجه این است که، نه تنها در هیچ مقوله ای از اسلام چنین تقابلی وجود ندارد، بلکه برخی از ابعاد هنری مورد تأکید اسلام بوده و هست.
شعر یکی از این ابعادی است که جزء لاینفک تاریخ اسلام است. انقلاب اسلامی ایران بر اساس همین نگاه ویژۀ اسلامی اهتمام جدی را به عرصه هنر داشته است. البته عدم پذیرش برخی ناهنجارهایی که در قالب هنر جلوه نمایی کرده است، از افتخارات اسلام عزیز است که در ذات خود سعادت انسان ها را وجهۀ همت قرار می دهد. تعابیری همچون «باید دین از سیاست جدا شود» (در تلویزیون استرالیا)، «در طول 31 سال گذشته حتی یک هفته یا یک روز هم احساس شادی نکردم» (در گفتگو با CNN) از مواضع دینی-سیاسی است که قابل توجیه نیست.
گرچه شجریان پس از برگشت به ایران از برخی مواضع فوق عدول کردند؛ ولی اولاً همین برگشت موضعی وی حاکی از بی مبنا و اساس بودن نگاه های دینی و سیاسی وی است ثانیاً حاشیه سازان این ایام باید مشخص کنند که سینه چاک کدام شجریان هستند؟ شجریانی که با رسانه های معاند مصاحبه کرده و مواضعی از اسلام و انقلاب را به چالش کشیده است و یا شجریانی که از آن مواضع عدول کرده است!!! و البته همراهی غافلانۀ! مرحوم شجریان با فتنه گران 88 و هتاکی نابخشودنی اش به بزرگان نظام - که گویا وی هرگز از این مواضع خویش اظهار ندامت نکرده است - از ابعاد سیاه «ماجرای شجریان» به حساب می آید که با هیچ پیشینۀ هنری قابل پوشش نیست.
?3. مرحوم شجریان و مسئله صدا و سیما
ساده ترین بُعد از ابعاد «ماجرای شجریان» به عدم پخش آوزاهای وی در شبکه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. مسأله ای که عده ای در فضای مجازی آن را اصلی ترین بُعد حیات شجریان القاء کرده و توانستند با تبلیغات گسترده در این فضا عده ای را به خیابان کشیده و به همین بهونه شعارهایی را علیه نظام و صدا و سیما سر داده اند.
غافل از اینکه عدم پخش آوازهای شجریان درخواست رسمی وی از رئیس وقت صدا و سیما است؛ بطوری که خودش در مکاتبۀ 25-3-1388 (روز سوم فتنه آمریکا- انگلیسی 88) با رئیس صدا و سیما با تأکید می نویسد: «راضی به پخش آثار خود از صدا و سیما نیستم» و پخش آوازهای خویش را خلاف «حکم شرع و قانون» دانسته است.
?با توجه به نکات فوق، تفکیک ابعاد گوناگون «ماجرای شجریان» موجب آن خواهد شد که نه دلبستگان به هنرش، وی را از هرگونه خطا و انحراف تطهیر کنند و نه منتقدان ابعاد فکری و سیاسی اش، موفقیت های هنری وی را نادیده بگیرند.
✍صفدر الهی راد