سربازی از تبار سادات

*?خویشتن داری انقلابی*

⭕️ برادران و خواهران انقلابی! در شرایط کنونی، دو نکته حائز اهمیت است:

?اول آنکه اعلام پیروزی زودهنگام و برگزاری جشن و مواردی از این قبیل در فضای عمومی جامعه، تالی‌فاسدهای فراوانی دارد و حتی ممکن است در برخی موارد منجر به ناامنی هم بشود.
علی الخصوص اینکه یکی از کاندیداهای محترم دارای تئوری فرزند بختیاری در برخی مناطق مربوط به قومیت خودش حائز رتبه اول شده و برخی حامیان ایشان نگران هستند.

? دوم آنکه در رفتار و ادبیات خود هیچ تعریض و تعرضی به طیف یا طیف‌های بازنده، مطلقاً نداشته باشیم و مراقب باشیم بهانه دست بدخواهان ملت ندهیم.

?فراموش نکنیم که برخی طيف ها و به خصوص جریان لیبرال، نجابت لازم برای پذیرش باخت را ندارند و منتظر کوچکترین بهانه و فرصت هستند تا بزنند زیر میز!

? مراقب باشید پیروزی جبهه انقلاب به تلخکامی عمومی تبدیل نشود؛ سمپات های دشمن منتظر افزایش التهابات پس از هر انتخابات هستند.
رفتار سنجیده و به دور از احساسات غلط و بهره گیری از تجارب گذشته کلید این پیروزی ملی است.

#امنیت
#خویشتن_داری
#پیروزی_انقلابی

?سختی‌ها را تحمــل کنید…

?ان شـاء اللّه این انقلاب با نهایت اقتـدار و تـوان به انقـلاب جهـانی امام‌زمـان(عج) اتصال پیـدا می کند و تحقـق این آرزو، چنـدان دور نیست…

بزرگواران و مردم خوب کشورم ایران..?.

یک تذکر اول به خودم بعد به شما همراهان
خواهش میکنم اگر خدا لطفی بهمون کرد و حاج آقای رییسی انتخاب شدند.از همون ساعت اولیه رنگ و بوی اخلاق ،همدلی ،محبت را جلوه گر کنیم.
نبردی در کار نبوده که ما پیروز میدان و دیگری شکست خورده آن باشد.
کسانی که با مشارکتشان کشور را بیمه کردند قابل تقدیر هستند مخصوصا کسانی که انقلابی نیستند اما برای حفظ کیان کشور به میدان آمدند.
ما باید خط فکری جدیدی را ایجاد کنیم.باید جلوه گر اخلاق باشیم.اخلاقی که امام و شهدای ما به آن مزین بودند ورهبری معظم به آن توصیه میکنند.
به نظرم خوبست استوریهایی که پیروزی ایران وایرانی را نشان میدهد تولیدکنیم و نشر بدهیم.
موج وحدت وهمدلی را باید از همان لحظه اول شروع کنیم.پیروز واقعی همین مردمی که به صحنه آمدند و در کنار حامیان جناب رییسی رای دادند.
پس بیایید انشالله در صورت انتخاب آقای رییسی جشن ملی بگیریم ، همه را در این شادی سهیم کنیم و اجازه ندهیم کسی ولو یک لحظه پشیمان شود که در انتخابات شرکت کرده است.
مطمئن هستم همه بزرگواران این گروه از این حقیر با تدبیر تر و با تقواتر هستند.اما خواستم باهم این موارد را مرور کنیم.

? #تلنگر

? تب تند بیماری #کرونا این روزا خیلی منو به فکر انداخته. این چند روز کاملا فهمیدم که اگه بدونیم چیزی به ما آسیب میزنه با همه وجود سعی می‌‌کنیم از اون دور بشیم.

? اما یه سوال! مگه نمیشه گفت گناه برای روح مثل کرونا برای جسمه؟ همون قدر خطرناک و حتی مُسری.
مگه گناه روحمون رو آلوده به عفونت و زندگیمون رو مختل نمی‌کنه؟

? پس چرا وقتی برای کرونا نگرفتن، مدام دست‌هامون رو می‌شوریم، فکری برای ضدعفونی کردن روحمون از گناهان نمی‌‌کنیم؟ اگه برای کرونا نگرفتن از افراد مشکوک به بیماری، فاصله می‌‌گیریم، چرا برای آلوده نشدن روحمون، از همنشینی با گناهکارا خودداری نمی‌کنیم؟

? انگار بیماری روح رو بی‌‌اهمیت‌تر از بیماری جسم می‌‌دونیم و باور نداریم که آلودگی روح هم، اول از ویروس غفلت و گناه شروع می‌شه و بعد گناه آروم آروم تمام وجودمون رو می‌‌گیره.

? باور کنید که روح هم مثل جسم حتی شاید بیشتر، به مراقبت و مداوا احتیاج داره! چون همون طور که ویروس کرونا جسم رو ضعیف می‌‌کنه، ویروس گناه هم روح رو ضعیف می‌‌کند

نیش و کنایه‌های همسایه‌ها طاقت او را طاق کرده بود.
پناهگاه روزهای تنهایی حمیده همان انباری دودرسه ی گوشه ی حیاط بود که اوایل ازدواج با رضا آن را ساخته بود.
تمام خوشی هایش در آن انباری محبوس شده بود.
روبروی آینه ی غبار گرفته ی انباری ایستاد و با انگشتان نازک و کشیده اش اشکهای روی گونه های سرخ و سفیدش را پاک کرد.
روی صندلی زوار در رفته ی کنار کمد چوبیِ رنگ و رو رفته ای نشست که با اولین درآمد کارگری رضا خریدند.
آلبوم قدیمی عکس های عروسی اش را در دست گرفت، اشک امانش را بریده بود،گوشه های روسری سرمه ای اش را محکم در دهانش فرو کرد که صدای گریه اش به گوش دخترانش نرسد.
از روی صندلی بلند شد ،آلبوم را در داخل صندوق آهنی انداخت و درش را قفل کرد وکلید آن را در طاقچه ی تارعنکبوت گرفته ی گوشه ی انباری انداخت.دستی به صورت کشیده واستخوانی اش کشید و موهای پرکلاغی اش را به سمت راست حرکت داد.
پیراهن قرمز گل دارش را مرتب کرد و به سمت حیاط حرکت کرد.
جاروی دسته بلند گوشه حیاط را برداشت و برگ های خشک شده ی زیر درخت گردو را جارو کرد.

ادامه دارد…