سربازی از تبار سادات

? کتاب #دا

دا، خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع خرمشهر در روزهای آغازین جنگ است. دختری هفده ساله که با شروع جنگ در روز اول مهر سال پنجاه و نه زندگی اش دگرگون می شود. روایتی باورپذیر، با فضاسازی بی نظیر، به گونه ای که خواننده خودش را در خیابان های شهر خرمشهر می بیند و البته حافظه فوق العاده خانم حسینی. آن چیزی که احترام و تحسین خواننده را برمی انگیزد این است که راوی داستان کارهایی را انجام می دهد که دیگران از انجامش سر باز می زنند و شاید آن کارها را کوچک و خوار می شمرند. او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب می کند. غسل و کفن و دفن شهدای جنگ. روز اول دچار ضعف و غش می شود اما…

معرفی کتاب قرار یکشنبه‌ها؛ زندگی‌نامه و خاطرات شهید داود عابدی

«قرار یکشنبه‌ها» زندگینامه و خاطرات شهید داود عابدی به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی است. این رزمنده دفاع مقدس در عملیات بدر در غرب هویزه به شهادت رسید:

عملیات بدر در ساعت ۲۳ روز یکشنبه ۱۹ اسفند ماه سال ۱۳۶۳ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) شروع شد.

رمز موفقیت عملیات هم در ضربتی بودن و سرعت آن بود، اما از همان ابتدا، مشکلات، یکی پس از دیگری رخ نشان داد.

در بعضی محورها خط به راحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور کردند، اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقی‌ها روبرو شدند. بعضی جاها کمبود قایق و امکانات، باعث تأخیر در رسیدن نیروها شد. دجله هم از آن چیزی که فرماندهان تصور کرده بودند، عریض‌تر و پرآب‌تر بود.

شب اول، نیروهای پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آن‌ها پذیرایی کردند.

عراق هنوز مطمئن نبود که عملیات فقط در محور هور است و گمان می‌کرد مانند خیبر، در محور جنوب هم با ایرانی‌ها روبرو خواهد شد. بعد از گذشت زمان و اطمینان عراقی‌ها از تک محور بودن عملیات، آن‌ها همه توانشان را به هور آوردند تا در مقابل رزمندگان ایرانی مقاومت کنند.

عراقی‌ها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمب‌های شیمیایی می‌زدند و در مقابل، نیروهای رزمنده هم به شدت ایستادگی می‌کردند.

ایرانی‌ها در شرایط سختی قرار گرفتند که حتی عقب‌نشینی هم برایشان سخت بود.

هر طرف که می‌دیدی آب بود و هور. برخی فرماندهان در معرکه زخمی شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند تا شهید شدند. چند فرمانده لشکر و قرارگاه هم در وسط معرکه حضور داشتند.

? کتاب #خاطرات_سفیر

? کتابی که رهبر انقلاب توصیه کردند خانم ها بخوانند.

?چالش هایی که یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه با آن مواجه شده است…

? کتابی جذاب و دلنشین

? گزیده ای از کتاب?

پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتارها و سوال هایی که درباره حجابم می شد و به خصوص درباره ی وضعیت و شرایط ایران متوجه شدم آنجا کسی من را نمی بیند. آن که آن ها می دیدند و با او سر صحبت را باز می کردند یک مسلمان ایرانی بود، نه نیلوفر شادمهری.
آن ها چیز زیادی از ایران نمی دانستند. اگر بخواهم دقیق تر بگویم، شناختی که از ایران داشتند فاصله زیادی حتی با واقعیت داشت؛ چه رسد به حقیقت.
و من شدم ایران!

? #روایات_مشهور_غلط (شماره 14)
✍️ احسان عبادی

❇️ این کتاب ضعیف است، واقعا ضعیف است، استفاده نکنید لطفا !!!

? یکی از سوالاتی که در ابتدای سخنرانی هایم در حوزه های علمیه یا جمع افراد فعال مهدوی می پرسم ، این است که کدام کتاب مهدویت را می شناسید و آن را یک کتاب معتبر می دانید ❓

در بالای 90 درصد جوابها ، نام یک کتاب مشترک به چشم می خورد ? #الفبای_مهدویت یا #موعودنامه ، نوشته مجتبی تونه ای ?

? اینکه این کتاب چگونه بین همه شناخته شد، احتمالا بر می گردد به سخنرانی یکی از سخنرانان مشهور که در دهه 80 در یکی از سخنرانی هایش نام این کتاب را برد، و اتفاقا خودم هم در آن زمان به همین دلیل ، این کتاب را خریدم !!!

اما وقتی وارد کار مهدویت و کار علوم حدیث و بررسی روایات شدم، تازه متوجه شدم که این کتاب چقدر مطالب غلط دارد و نویسنده محترم بدون داشتن تخصص مهدویت، فقط و فقط روایات را جمع آوری کرده، هم روایات فوق العاده ضعیف ، هم روایاتی از اهل سنت که خود سنی ها هم آن را ضعیف می دانند و هم روایات جعلی و دروغ ! بله ، جعلی و دروغ!

1️⃣ مثال اول، در کتابی که بنده در دست دارم در قسمت ” س ” ، شما به نام ” سعیده ” می رسید، وقتی صفحه را باز می کنید، نوشته شده است ” سعیده ” نام زنی هست که امام زمان را به شهادت می رساند ?

? یعنی فاجعه از این بدتر نمی شود که نویسنده محترم نمی داند این روایت جعلی هست و اصلا سند ندارد و دروغ می باشد !!!
اولین بار جناب حائری در کتاب الزام الناصب این قضیه را آورده که نه تنها این کتاب معتبر نیست، بلکه پر است از مطالب غلط و عجیب و غریب و روایاتی که اصلا تا چند سال اخیر وجود نداشته اند و یک مرتبه خلق شده اند!!!!!!!

2️⃣ مثال دوم اینکه در قسمت حرف (الف) در بحث اندام حضرت، یکی از روایاتی که آورده این چنین می گوید که اندام حضرت چونان مردان بنی اسرائیل است!!!! وقتی منبع را می بینید ، نوشته شده از کتاب ملاحم ابن طاوس ص 142

? این عزیز بزرگوار و نویسنده محترم باید بداند، درست است که سید بن طاوس از علمای جلیل القدر شیعه است ، اما خودش در مقدمه کتاب ملاحم ذکر کرده است که در این کتاب، قصد جمع آوری روایات اهل سنت درباره امام زمان(عج) را داشته و از سه منبع اهل سنت نام می برد که از قضا این سه منبع هم در نزد اهل سنت خیلی معتبر نیستند!!!

3️⃣در بحث سید خراسانی هم در روایات مشهور شیعه، شما هیچ اثری از سید بودن او پیدا نمی کنید و در روایات فقط نوشته شده خراسانی، اما این کتاب الفبای مهدویت آمده از یک روایت کتاب ملاحم و فتن جناب نعیم بن حماد که سنی هست و خود اهل سنت هم در نقل حدیث او را قبول ندارند، ویژگی های متعددی برای خراسانی ، اثبات کرده است!!! یاللعجب!

4️⃣ یادم نمی رود وقتی حاجیان عزیز ما در منا شهید شدند، عده ای عکسی از این کتاب را که حدیثی در آن آمده بود را دست به دست می کردند که مثلا حدیث داریم در این زمینه!!! در حالیکه آن حدیث را نوسینده محترم از کتاب ” روزگار رهایی ” یا اسم عربی ” یوم الخلاص” آورده بود که از ضعیف ترین کتب نوشته شده در مهدویت است و البته اصلا آن حدیث هم ربطی به قضیه منا نداشت!

? اینکه چرا نویسنده محترم کتاب الفبای مهدویت، از یک کتاب بی هویت ، حدیث نقل می کند ، جای شگفتی دارد

و نمونه های دیگری که فعلا مجال نوشتن نیست، البته در آخر عرض کنم که ما نمی گوییم این کتاب صد در صد همه مطالبش غلط هست، خیر، قطعا مطالب خوب هم پیدا می شود، اما قطعا کسیکه تخصص مهدویت و حدیث ندارد، نمی تواند از این کتاب استفاده کند ، چون با انبوهی از مطالب غلط و روایات بی سند روبرو می شود .

? به همه عزیزان هم توصیه می کنیم در بحث مهدویت ، یا به کتب انتشارات مرکز تخصصی مهدویت و بنیاد مهدویت رجوع کنند یا اگر کتابی غیر از این دو انتشاراتی خواستند بخرند حتما با اساتید مهدویت مشورت کنند.

✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ

#کتاب_علی_بی_خیال

شهید علی حیدری در رفتار و سیره، توجه زیادی به فقرا و محرومین داشته و این رویکرد در رفتارش درباره لباس و کفش نمود زیادی داشته است. یکی از نزدیکان او می گوید روزی پدرش برای علی کفشی نو از چرم قهوه ای خریده بوده و علی از قبولش امتناع می کرده است. اما با اصرار مادرش کفش را قبول می کند. دوست این شهید روایت می کند که در حیاط خانه علی را دیده که مقداری خاک برداشته و به کفش ها مالیده است. وقتی علت را پرسیده، علی بی خیال گفته: نمی خوام بدونن کفش هایم نو است. بعضی ها پول ندارند کفش بخرند، اگر کفش نو بپوشم، آن ها غصه می خورند. دوست ندارم آن ها به خاطر من غصه بخورند.

یکی از دوستان این شهید درباره این که او تاریخ شهادتش را می دانست، می گوید: خیلی ها فکر می کنند علی به واسطه دعا و نماز به این مقامات رسید. اما چیزی که باعث شد علی به جایی برسد که تاریخ شهادتش را بداند، این بود که درد گرسنه ها را داشت.

در بخشی از وصیت نامه این شهید آمده است: «….هر زمان می خواستم معطر شوم سه بار می گفتم، «حسین جان» فضا خوشبو می شد…» توانایی های این شهید مانند دیدن باطن افراد و صحبت با شهدا از سوی بسیاری از همرزمانش تایید شده است. وی از شاگردان آیت الله حق شناس بود.