سربازی از تبار سادات

جوانان باید در عرصه فضای مجازی جهادی وارد شوند.
  • خانه 
  • ورود 

زیاده گویی

03 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

? #امام_علی علیه السلام:

زياده گويى، موجب لغزش حكيم و خستگى بردبار است. پس زياده گويى مكن كه مايه رنج خواهى بود و تفريط مكن كه مايه اهانت خواهى بود
الإِكثارُ يُزِلُّ الحَكيمَ، ويُمِلُّ الحَليمَ؛ فَلا تُكثِر فَتُضجِر ، وتُفَرِّط فَتُهَن

غررالحكم حدیث ۲۰۰۹
#حدیث

 نظر دهید »

صله رحم

03 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

????﷽??
????
???
??
?
? پاسخ به یک سوال

❓❓ رابطه یا قهر❓❓

 

✍ شخصى مى‏ گفت: برادرى دارم كه نماز نمى‏‌خواند، خواهر زنى دارم كه تارک ُ ‏الصلوة است، آيا با آنان رفت و آمد داشته باشم؟ رابطه فاميلى و صله رحم را چه كنم؟

✅ گفتم: اين مربوط به اثر است، گاهى ممكن است با رفت و آمد و محبّت انسانى را عوض كرد و گاهى بر عكس. اگر نجات می‌دهى برو و اگر غرق می‌شوى نرو.

? خاطرات حجت الاسلام قرائتى

@hamidnaderighahfarokhi


?
??
???
????
???????
?????????

 نظر دهید »

جمعه

03 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

 

دل‌خسته خدا خدا خدا می‌کردم
یک ماه برای تو دعا می‌کردم

هر جمعه‌ی ماه رمضانی که گذشت
تا وقت اذان تو را صدا می‌کردم

سی روز به عشق دیدنت آقا جان
من روزه خود به اشک وا می‌کردم

در هر شب قدر وقت احیاء ارباب
با یاد شما یاد و صفا می‌کردم

ای کاش نماز عید فطر خود را
در پشت سر تو اقتدا می‌‌کردم

✨آخرین‌جمعه‌ی‌ماه‌است‌بیاآقاجان

@hamidnaderighahfarokhi

 

 نظر دهید »

برطرف کردن گرفتاری ها

03 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات


? آیت الله ناصری (ره):

?آیت الله کشمیری بارها مشكلات مادّى و به ويژه مشكلات معنوى خود را با استعانت از اين نام مقدّس و ذکر

✨ يا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِيْ،
یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی ✨

?بر طرف كرده بود و بنده نيز خود بارها اثر اين نام مبارك را براى رفع مشكلات، به چشم ديده‌ام.

@hamidnaderighahfarokhi

 نظر دهید »

کارت پستال دانش آموزی روز قدس

03 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

مشاهده‌ی کارت پستال دیجیتال ?
https://digipostal.ir/cwwt48w

 نظر دهید »

سکوت

02 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

#کلام_بزرگان
علامه طباطبایی (ره) :

من از #سکوت آثار گرانبهایی را مشاهده کرده ام . #چهل شبانه روز سکوت اختیار کنید و جز در امور لازم سخن نگویید و به فکر و ذکر مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیت حاصل شود.

 نظر دهید »

جمعه های طلایی

02 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

 نظر دهید »

قسمت سوم سه دقیقه در قیامت

02 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

????
???
??


?سه دقیقه در قیامت(قسمت سوم)


✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است!

♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
✨اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد.

✨در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.
♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
سالها گذشت.

✨باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم.

✨مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم.

?یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.

✨حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا…

?آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده…

?در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت.

?تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است!
درست بود!
چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.

☘همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست.

✅تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده.

✨و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است…
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد.

?با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.

?حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم.

⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد….

✨احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند.
چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد.
✨احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.

?برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت…

✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم.

?در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود.

☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟!

☘سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند..

?عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.
پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.

☘از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.

☘نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را…
حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش… شب قبل از از سفر مشهد…عالم خواب…حضرت عزراییل!

?با لبخندی به من گفت:برویم.
با تعجب گفتم کجا؟
دوباره نگاهی به اطراف انداختم.
دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت:
مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.

?خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم!
?می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم.

⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.

?برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت:
خدا کند که برادرم برگردد..
دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم…
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!!

⚡️کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم.

?این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما او را شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه..

☘ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم..

✨ادامه دارد..

کپی ممنوع❌فقط فوروارد


?? کانال انقلابی #قوی‌_می‌شویم?
?ایتا:
?️@ghavimishavim
┄┅═══✼???✼═══┅┄

 نظر دهید »

توصیه رهبری

02 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

? توصیه رهبرانقلاب به همه دلسوزان مسئله فلسطین

۱- مبارزه برای آزادی فلسطین، جهاد فی سبیل اللّه و فریضه و مطلوب اسلامی است. محدود کردن مبارزه برای فلسطین به مسأله‌ی فلسطینی و عربی، خطائی فاحش است.

۲- هدف مبارزه، آزادی همه‌ی سرزمین فلسطین (از بحر تا نهر) و بازگشت همه‌ی فلسطینیان به کشور خویش است.

۳- از اعتماد به دولتهای غربی و مجامع جهانیِ وابسته به آنها باید پرهیز کرد.

۴- راه‌اندازی جنگهای داخلی ترفندهایی برای سرگرم کردن جبهه مقاومت است، بنا به فرموده امام خمینی: هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا ــ و نیز البتّه دشمنِ صهیونیست ــ بکشید.

۵- سیاست‌ عمده آمریکا، عادی‌سازی حضور رژیم صهیونیستی در منطقه است. باید با ویروس دیرپای رژیم صهیونیستی مبارزه و آن را ازاله کرد.

۶- همه باید ملت فلسطین را برای تداوم مبارزه یاری دهند و دست او را پُر کنند.

۷- فلسطین باید با همه‌پرسی از همه‌ی ادیان و اقوام فلسطینی اداره شود.



 نظر دهید »

شهدای قدس

02 خرداد 1399 توسط سربازی از تبار سادات

? لوح | یاد شهیدان قدس گرامی باد

?️ یاد شهیدان قدس، از شیخ احمد یاسین و فتحی شقاقی و سیّد عبّاس موسوی، تا سردار بزرگ اسلام و چهره‌ی فراموش نشدنی مقاومت، شهید قاسم سلیمانی و مجاهد بزرگ عراقی، شهید ابومهدی المهندس و دیگر شهدای قدس را گرامی میدارم. ۹۹/۳/۲

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 53
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جستجو

وبلاگ های من

  • سربازی از تبار سادات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اخبار
  • بصیرتی
  • حدیث وروایت وسخن بزرگان
  • حکایات
  • داستان
  • دست نوشته
  • شهدا
  • عمومی
  • مناسبتی
  • کتاب

رتبه